هوش مصنوعی: این متن بیانگر احساسات عاشقانه و عارفانه است که در آن شاعر از ناتوانی در رسیدن به معشوق و تحمل رنج‌های عشق سخن می‌گوید. او صبر و تحمل را شرط عشق می‌داند و از تلخی‌ها و شیرینی‌های این راه می‌گوید. همچنین، شاعر به زیبایی معشوق و عظمت او اشاره می‌کند و از فداکاری در راه عشق صحبت می‌نماید.
رده سنی: 16+ متن دارای مفاهیم عمیق عرفانی و عاشقانه است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه‌ی احساسی دارد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده‌ی ادبی ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۴۶۴

دست با سرو روان چون نرسد در گردن
چاره‌ای نیست به جز دیدن و حسرت خوردن

آدمی را که طلب هست و توانایی نیست
صبر اگر هست و گر نیست بباید کردن

بند بر پای توقف چه کند گر نکند
شرط عشق است بلا دیدن و پای افشردن

روی در خاک در دوست بباید مالید
چون میسر نشود روی به روی آوردن

نیم جانی چه بود تا ندهد دوست به دوست
که به صد جان دل جانان نتوان آزردن

سهل باشد سخن سخت که خوبان گویند
جور شیرین دهنان تلخ نباشد بردن

هیچ شک می‌نکنم کآهوی مشکین تتار
شرم دارد ز تو مشکین خط آهو گردن

روزی اندر سر کار تو کنم جان عزیز
پیش بالای تو باری چو بباید مردن

سعدیا دیده نگه داشتن از صورت خوب
نه چنان است که دل دادن و جان پروردن
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۴۶۳
گوهر بعدی:غزل ۴۶۵
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.