هوش مصنوعی: شاعر از عشق و رنج‌های ناشی از آن سخن می‌گوید. او از بی‌عدالتی و زورگویی معشوق شکایت دارد و بیان می‌کند که عقل در برابر عشق ناتوان است. شاعر همچنین از تلاش‌های بی‌ثمر خود برای جلب توجه و بخشش دیگران می‌گوید و در نهایت به زیبایی بی‌نظیر معشوق اشاره می‌کند که نیازی به زیورآلات ندارد.
رده سنی: 16+ متن حاوی مفاهیم عمیق عشق، رنج و فلسفه‌ای است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، برخی از مفاهیم مانند ناتوانی عقل در برابر عشق و شکایت از بی‌عدالتی نیاز به تجربه و بلوغ فکری بیشتری دارد.

غزل ۵۴۶

جور بر من می‌پسندد دلبری
زور با من می‌کند زورآوری

بار خصمی می‌کشم کز جور او
می‌نشاید رفت پیش داوری

عقل بیچاره‌ست در زندان عشق
چون مسلمانی به دست کافری

بارها گفتم بگریم پیش خلق
تا مگر بر من ببخشد خاطری

باز گویم پادشاهی را چه غم
گر به خیلش در بمیرد چاکری

ای که صبر از من طمع داری و هوش
بار سنگین می‌نهی بر لاغری

زآنچه در پای عزیزان افکنند
ما سری داریم اگر داری سری

چشم عادت کرده با دیدار دوست
حیف باشد بعد از او بر دیگری

در سراپای تو حیران مانده‌ام
در نمی‌باید به حسنت زیوری

این سخن سعدی تواند گفت و بس
هر گدایی را نباشد جوهری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۰
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۴۵
گوهر بعدی:غزل ۵۴۷
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.