هوش مصنوعی: این متن به زیبایی‌های طبیعت، عشق، دوستی و اهمیت قدردانی از لحظات زندگی می‌پردازد. شاعر از ارزش همراهی با دوستان، لذت بردن از طبیعت و بیان درد دل با غمگساران سخن می‌گوید. همچنین، تأکید می‌کند که زندگی بدون عشق و زیبایی معنایی ندارد و از خواننده می‌خواهد از فرصت‌ها استفاده کند و از عشق و دوستی غافل نشود.
رده سنی: 15+ این متن دارای مفاهیم عمیق فلسفی و عاطفی است که درک آن نیاز به بلوغ فکری و تجربه زندگی دارد. همچنین، استفاده از زبان ادبی و استعاره‌های پیچیده ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر دشوار باشد.

غزل ۵۶۱

خوش بود یاری و یاری بر کنار سبزه زاری
مهربانان روی بر هم وز حسودان برکناری

هر که را با دلستانی عیش می‌افتد زمانی
گو غنیمت دان که دیگر دیر دیر افتد شکاری

راحت جان است رفتن با دلارامی به صحرا
عین درمان است گفتن درد دل با غمگساری

هر که منظوری ندارد عمر ضایع می‌گذارد
اختیار این است دریاب ای که داری اختیاری

عیش در عالم نبودی گر نبودی روی زیبا
گر نه گل بودی نخواندی بلبلی بر شاخساری

بار بی اندازه دارم بر دل از سودای جانان
آخر ای بی رحم باری از دلی برگیر باری

دانی از بهر چه معنی خاک پایت می‌نباشم
تا تو را ننشیند از من بر دل نازک غباری

ور تو را با خاکساری سر به صحبت درنیاید
بر سر راهت بیفتم تا کنی بر من گذاری

زندگانی صرف کردن در طلب حیفی نباشد
گر دری خواهد گشودن سهل باشد انتظاری

دوستان معذور دارند از جوانمردی و رحمت
گر بنالد دردمندی یا بگرید بی‌قراری

رفتنش دل می‌رباید گفتنش جان می‌فزاید
با چنین حسن و لطافت چون کند پرهیزگاری

عمر سعدی گر سر آید در حدیث عشق شاید
کاو نخواهد ماند بی شک وین بماند یادگاری
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۲
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۶۰
گوهر بعدی:غزل ۵۶۲
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.