هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دل‌بستگی به معشوق سخن می‌گوید. او زیبایی، شوخ‌طبعی و دلبری معشوق را ستایش می‌کند و از تأثیر عمیق او بر دل‌ها و جان‌ها سخن می‌گوید. شاعر همچنین از رنج‌های عشق و فاصله‌های احتمالی بین خود و معشوق نیز یاد می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و عرفانی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات پیچیده شعر کلاسیک فارسی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و ادبی دارد.

غزل ۵۶۲

دو چشم مست تو برداشت رسم هشیاری
و گر نه فتنه ندیدی به خواب بیداری

زمانه با تو چه دعوی کند به بدمهری
سپهر با تو چه پهلو زند به غداری

معلمت همه شوخی و دلبری آموخت
به دوستیت وصیت نکرد و دلداری

چو گل لطیف ولیکن حریف اوباشی
چو زر عزیز ولیکن به دست اغیاری

به صید کردن دل‌ها چه شوخ و شیرینی
به خیره کشتن تن‌ها چه جلد و عیاری

دلم ربودی و جان می‌دهم به طیبت نفس
که هست راحت درویش در سبکباری

گر افتدت گذری بر وجود کشته عشق
سخن بگوی که در جسم مرده جان آری

گرت ارادت باشد به شورش دل خلق
بشور زلف که در هر خمی دلی داری

چو بت به کعبه نگونسار بر زمین افتد
به پیش قبله رویت بتان فرخاری

دهان پر شکرت را مثل به نقطه زنند
که روی چون قمرت شمسه‌ایست پرگاری

به گرد نقطه سرخت عذار سبز چنان
که نیم دایره‌ای برکشند زنگاری

هزار نامه پیاپی نویسمت که جواب
اگر چه تلخ دهی در سخن شکرباری

ز خلق گوی لطافت تو برده‌ای امروز
به خوبرویی و سعدی به خوب گفتاری
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۱۳
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۶۱
گوهر بعدی:غزل ۵۶۳
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.