هوش مصنوعی: این متن شعری است که در آن شاعر از عشق و دلدادگی سخن می‌گوید. او از درد عشق و تسلیم شدن در برابر معشوق صحبت می‌کند و بیان می‌کند که حتی اگر معشوق او را بکشد، باز هم تسلیم اوست. شاعر همچنین از تأثیرات عشق بر روح و روان انسان و ناتوانی در فرار از آن سخن می‌گوید. در نهایت، او از مستی عشق و بی‌خودی ناشی از آن دفاع می‌کند.
رده سنی: 16+ این متن شامل مفاهیم عمیق عشق و تسلیم شدن در برابر آن است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از استعاره‌ها و مفاهیم عرفانی نیاز به سطحی از بلوغ فکری و تجربه‌ی زندگی دارد.

غزل ۵۸۳

ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی
گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی

گر بکشی بنده‌ایم ور بنوازی رواست
ما به تو مستأنسیم تو به چه مستوحشی

گفتی اگر درد عشق پای نداری گریز
چون بتوانم گریخت تا تو کمندم کشی

دیده فرودوختیم تا نه به دوزخ برد
باز نگه می‌کنم سخت بهشتی وشی

غایت خوبی که هست قبضه و شمشیر و دست
خلق حسد می‌برند چون تو مرا می‌کشی

موجب فریاد ما خصم نداند که چیست
چاره مجروح عشق نیست به جز خامشی

چند توان ای سلیم آب بر آتش زدن
کآب دیانت برد رنگ رخ آتشی

آدمی هوشمند عیش ندارد ز فکر
ساقی مجلس بیار آن قدح بی هشی

مست می عشق را عیب مکن سعدیا
مست بیفتی تو نیز گر هم از این می چشی
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۵۸۲
گوهر بعدی:غزل ۵۸۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.