هوش مصنوعی: شاعر از باد صبحگاهی می‌خواهد که پیام عشق و دل‌تنگی او را به معشوق برساند. او از زیبایی و نامهربانی معشوق سخن می‌گوید و از باد می‌خواهد که راز دلش را به گوش معشوق برساند. شاعر همچنین از عشق و دلباختگی خود سخن می‌گوید و آرزو می‌کند که معشوق از احساسات او آگاه شود.
رده سنی: 16+ این متن حاوی مفاهیم عمیق عاشقانه و احساسی است که ممکن است برای مخاطبان جوان‌تر قابل درک نباشد. همچنین، استفاده از اصطلاحات و تشبیهات شعری قدیمی ممکن است برای سنین پایین‌تر چالش‌برانگیز باشد.

غزل ۶۳۳

ای باد صبحدم خبر دلستان بگوی
وصف جمال آن بت نامهربان بگوی

بگذار مشک و بوی سر زلف او بیار
یاد شکر مکن سخنی زآن دهان بگوی

بستم به عشق موی میانش کمر چو مور
گر وقت بینی این سخن اندر میان بگوی

با بلبلان سوخته بال ضمیر من
پیغام آن دو طوطی شکرفشان بگوی

دانم که باز بر سر کویش گذر کنی
گر بشنود حدیث منش در نهان بگوی

کای دل ربوده از بر من حکم از آن توست
گر نیز گوییم به مثل ترک جان بگوی

هر لحظه راز دل جهدم بر سر زبان
دل می‌تپد که عمر بشد وارهان بگوی

سر دل از زبان نشود هرگز آشکار
گر دل موافقت نکند کای زبان بگوی

ای باد صبح دشمن سعدی مراد یافت
نزدیک دوستان وی این داستان بگوی
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب: غزل
تعداد ابیات: ۹
این گوهر را بشنوید

این گوهر را با صدای خود، برای دیگران به یادگار بگذارید.

برای ضبط گوهر با صدای خود، لطفا به حساب کاربری وارد شوید.

گوهر قبلی:غزل ۶۳۲
گوهر بعدی:غزل ۶۳۴
نظرها و حاشیه ها
شما نخستین حاشیه را بنویسید.