عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 54
یا شب افغان شبی یا سحر آه سحری
می‌کند زین دو یکی در دل جانان اثری
خرم آن روز که از این قفس تن برهم
به هوای سر کویت بزنم بال و پری
در هوای تو به بی پا و سری شهره شدم
یافتم در سر کوی تو عجب پا و سری
آنچه خود داشتم اندر سر سوادی تو رفت
حالیا بر سر راهت منم و چشم تری
سال‌ها حلقه زدم بر در میخانه عشق
تا به روی دلم از غیب گشودند دری
هرکه در مزرع دل تخم محبت نفشاند
جز ندامت نبود عاقبت او را ثمری
خبر اهل خرابات مپرسید از من
زان که امروز من از خویش ندارم خبری
از همه چیز گذشتم که ببینم رخ دوست
وحدت آن روز که کردم سر گویش گذری
وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 56
یار اگر با ما ز راه لطف بنشیند دمی
در جوارش در شود شادان که دارد همدمی
همچو غمگینی که بهر خویش خواهد غمگسار
دل ز هجر یار مجروح است و جوید مرهمی
اهل رازی کو که با او باز گویم راز دل
می‌روم هر دم به سویی تا بجویم محرمی
شانه‌ام خم گشت زیر بار غم‌ها باز هم
هر دم از هر سوی آید روی غم‌هایم غمی
آتش دل را نشاند قطره اشکی بلی
گل شود شاداب و خندان در چمن از شبنمی
بر کشد از دل خروش از موج اشکم وحدتا
گر کسی دیده‌ست امواجی خروشان از یمی
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
من شکستم در خود
به پشوتن آل بویه
*
من شکستم در خود
من نشستم در خویش
لیک هرگز نگذشتم از
پُل
که ز رَگ های رنگین بسته ست کنون
بر دو سوی رود ِ آسودن
باور کن نگذشتم از پُل
غرق ِ یکباره شدم
من فرو رفتم
در حرکتِ دستان تو
من فرو رفتم
در هر قدمت ، در میدان
من نگفتم به ذوالاکتاف سلام ،
شانه ات بوسیدم
تا تو از این همه ناهمواری
به دیار ِ پاکی راه بری
که در آن یکسانی پیروزست ...
*
من شکستم در خود
من نشستم در خویش ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
سفر
تو سفر خواهی کرد
با دو چشم مطمئن تر از نور
با دو دست راستگوتر از همه ی آینه ها
خواب دریای خزر را
به شبِ
چشمانت می بخشم ...
موج ها .
زیر پایت همه قایق هستند
ماسه ها ،
در قدمت می رقصند
من تو را در همه ی آینه ها
می بینم
روبرو
در خورشید
پشتِ سر
شب
در ماه
من تو را تا جایی خواهم برد
که صدایی از جنگ
و خبرهایی کذایی از ماه
لحظه هامان را زایل نکند
من تو را
از همه آفاق جهان خواهم برد ...
*
همسفر با منی
تو سفر می کنی امّا تنها
صبح ِ صادق
و همه همهمه ی دستان
ره توشه ی تو
این صمیمی
هر ستاره
پسته ی خندان راه ِ تو باد ...
*
جفت من
سفری می کنیم اما
دست های خود را به بهاری بخشیم
که همه گل های تنها را
با صداقت
نوازش باشند ...
چشم خود را به راهی بخشیم
که برای طرح بی باکِ
قدم ها
ستایش باشند
تو سفر خواهی کرد
من تو را در نفسم خواهم خواند
وقتی آزاد شوند از قفس کهنه
کبوترهایم
در جوار همه ی گنبدها
به زیارتگاه چشمانت می آیم
و در آن لحظه ، ماه
در دستم خواهد خواند
- زندگی در فراسوی همه زنجیرست ...
*
روح من گسترده ست
تا قدم بگذاری
در خیابان ِ صداقت هایش ...
و بکاری
کاج دستانت را
در هزاران راهش ...
*
روح من گسترده ست
تا که آغاز کنی
فلسفه ی رُخصت چشمانت را
به همه ضجه ی جاوید برادرهایم
تا که احساس کنی
بردگی ِ دستانم
تا که آگاه شوی
از قفس ِ واژه که آویزان است ؟
*
سوختن نزدیک است
تو سفر خواهی کرد
من تو را
از صفِ این آدمکان چوبی
خواهم برد ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
در دست های خالی ...
تو چهره ات شگفت ترین ست ،
ای مخمل ِ مقدس ِ آتش ،
ای بی خیال ِ من
در چشم های تو
این مشت های بسته
این شعله های بسته
این شعله های پاکِ بلند
آخر به انزوای ِسرد و قفس ها
و فواره های منجمد روز
راه خواهد یافت
و طرح منفجر کننده ی آن
بر گوش های محتضر
مثل دو گوشواره ی زرّین
آویزه می کند :
- اینک سپیده ی آشتی چه قدر نزدیک است
و خون سرخ رنگِ منقبض ما
آخر به عمق ِ قلبِ جهان
راه خواهد یافت ...
*
تو چهره ات شگفت ترین ست
وقتی تو حرف می زنی
آفتاب ،
از اوج شوکت خود به زیر می آید
تا آخرین پیام تو را
مانند برگِ کتاب مقدس
بر نیزه های نور هدیه کند
تا همسایه ها
از تصوّر بی باکی ِ ما بهراسند
و آن روز ِ خفته در حریر بیاید
که بوسه های دختران ِ عاشق ما
طعم ِ سپیده ی موعود ،
و رنگ پاک ترین لحظه را نشانه دهد ...
*
تو چهره ات عزیزترین است ...
و رمز گشودن درها
در دست های خالی توست .
وقتی تو می گریی
بهار نمی آید
و زمستان ادامه خواهد داشت .
وقتی تو می گریی
بذرهای روینده
میان دست های روستایی ما
نابود می شود .
وقتی تو می خندی ...
تو چهره ات عزیزترین است
ای مخمل ِ مقدس ِ آتش
ای بی خیال ِ من ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
پاره ای از یک شعر
با یک شکوفه ،
با تو ،
من آغاز می کنم
حماسه ی بزرگ عشق را ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
خسته تر از همیشه ...
در دست های تو
دنیا
دروغین است ...
چشمت همه آهن
پایت همه تردید
دستت همه کاغذ ...
*
این فردا که فراز ِ دار می بینی
قلبِ بزرگ ماست ...
دریا درون سینه ام جاری ست
با قایق تردید ،
با ارتفاع موج ها ، شلّاق
در من همه فانوس ها
خاموش می شوند
گل ها معلق در فضا
یکریز می گریند
سنگین ِ یک چیدن
سر پنجه ی بی اعتنای ِ توست
و قلبِ مغموم کبوترها
در اصطکاک لحظه های دام
با سرخی ِ شفاف
در انتظار مهربانی های چشمانند ...
*
پایت همه خسته ،
دستت همه بسته ،
در من طنین آبشاران نیست
در درست های تو
دنیا دروغین است ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
خفته در باران ...
دستی میان دشنه و دیوارست
دستی میان دشنه و دل نیست ...
از پله ها
فرود می آییم
اینک بدون پا
........
لیلای من همیشه
پشت پنجره می خوابد
و خوب می داند
که من سپیده دمان
بدون دست می آیم
و یارای گشودن ِ پنجره
با من نیست .
.......
شن های کنار ساحل ِ عُمان
رنگ نمی بازند
این گونه ی من است
که رنگِ دشت سوخته دارد
وقتی تو را
میانه ی دریا ،
بی پناه می بینم
دستی میان دشنه و دل نیست ...
..........
خوابیده ای ؟
نه ؟ بیداری ؟
آیا تو آفتاب را
به شهر خواهی برد
تا کوچه های خفته در میانه ی باران
و حرف های نمور ِ فاصله ها را
مشتعل کنی ...؟
تا دو سمتِ رود بدانند
که آتش
همیشه نمی خوابد به زیر خاکستر ...
.........
در زیر ِ ریزش
رگبار تیغ ِ برهنه
می دانم تو دامنه می خواهی
می دانم
تا از کناره بیایی
و پنجره ها را
رو به صبح بگشایی ...
........
من
با سیاهی ِدو چشم ِ سیاه ِ تو ،
خواهم نوشت
بر هر کرانه ی این باغ
دستی همیشه منتظر دست دیگرست
چشمی همیشه هست که نمی خوابد ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
ابریشم سیاه دو چشمت
۱
بر تپه ها بایست
پریشان کن
اینک هجوم ِ فاصله ها را
ای آمده ز عمق ِ فراموشی ...
۲
در من عقابِ منقلبی هست
هرگز ز خستگی نرانده سخن
هرگز نگفته آری
از من مخواه فرود آیم
بگذار
روی زردیِ بابک را
هرگز به یاد نیارند ...
۳
در انزوا چه کسی خوابِ آفتاب دید
تا من به انتظار بمانم
کنار دریچه
و در خیال پاک کبوتر
سقوط کنم میان سیاهی ...
۴
تنهایی عظیم نشسته برابرم
اینک
کجای جهان حرف می زنی
آیا همین آفتاب خسته ی شَهرم
اجاق تو را
گرم می کند ؟
و با هر اشاره ی دستت
دریا میان رگم خواب می رود
ای مخملی که سرو
گلبوته های حرفِ تو را سبز می کند ...
۵
از پله ها بیا
میان نیزه های نور و سپیده
دریاوار
نگاه منقلب را
ویران میانه ی دشت
دشتی که گونه های سوخته اش
چهره ی من است
که گیسوان به دستِ باد سپرده
دنیا ،
میان چشم تو خفته ست ...
۶
ابریشم سیاه دو چشمت
یاد آور شبی زمستانی است
من بی رَدا ،
بدون وحشتِ دشنه ،
شادمانه خواب می رفتم
ابریشم سیاه دو چشمت
خانه ی من است .
آن خانه ای
که در آن خواب می روم
و می میرم ...
خسرو گلسرخی : خسرو گلسرخی
من ایرانی ام ...
ای چشم مخملی ِمن
شکوه آینده
امروز
این عشق ماست ، عشق به مردم
"بگذار
درفش ِ سرخ ،
زیبایی تو را بستایم"
من کور نیستم
باید تو را بستایم می دانم
امّا کجاست
جای ِ دیدن تو
وقتی که هموطنم بَرده ،
و خاکِ خوب تو را جراحی می کنند
باید که خاکِ من
از خون ِ من
بنا گردد ...
بنایِ آزادی
بی مرگ و خون
کی میسّر شد ؟
پیکار می کنم
می میرم
این است عشق ِ من
می دانی
من ایرانی ام ...
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
اینجیمه بیزدن
گل, کؤنول, اینجیمه بیزدن
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
اول-آخیر یول قدیمدیر
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
ارنلر بیزه بوسودیر
یالان سؤیلهٔن آسیدیر
بو گئرچکلر نفه‌سیدیر
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
بابچادا آچیلان گولدیر
معنایی سؤیلهٔن دیلدیر
پس, ازلدن قدیم یولدیر
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
باشیندادیر آلتون تاجی
بودور, ارنلر مئراجی
کسکیندیر یولون قیلیجی
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
ائی دیوانه, ائی دیوانه
عاشق اولان قییار جانه
خطای دئر, تاجلی خانه
قالسین, کؤنول, یول قالماسین!
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
اولموشام آییق
ایچمیشم بیر دولو, اولموشام آییق
دوشموشم دابلارا, اولموشام گئییک
سنه دئرم, سنه, سورمه‌لی گئییک
قاچما مندن, قاچما آوچی دئییلم
آوچی دئییلم کی, دوشم ایزینه
قاچا-قاچا قانلار ائندی دیزینه
سورمه‌لر هئی چکدین قونور گؤزونه
قاچما مندن, قاچما آوچی دئییلم
سنه دئرم - سنه, گئییک ارنلر
بیزه سئودا, سنه دالبا وئرنلر
دیله‌رم مؤولادان یئنمز وورانلار
قاچما مندن, قاچما آوچی دئییلم
عیدئر, شاه خطایم اوچان قاچاندان
ذره‌جه قورخماریق بو داتلی جاندان
گئدیب دواج اولما آتانا ماندان
قاچما مندن, قاچما آوچی دئییلم
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
دوست دئییب گزمه
کؤنول, نه گزیرسن سئیران یئرینده,
عالمده هر شئیین وار اولمایینجا.
اولورا-اولمازا دوست دئییب گزمه,
بیر عهدینه بوتون یار اولمایینجا.
یورو, صوفی, یورو, یولوندان آزما,
ائلین قئیبتینه قویولار قازما.
یورولما بیهوده, بوشونا گزمه,
یانیندا مورشیدین یار اولمایینجا.
قالخدی, هاوالاندی کؤنولون قوشو,
قووبا, قئیبت ائتمک گؤنتونون ایشی,
اوستادین تانیماز بوندا هر کیشی,
اونون کیم, مورشیدی ار اولمایینجا.
واریب بیر کؤنتویه سن اولما نؤکر,
چرخینه دؤگر ده دولونو دؤگر,
نه خودادن قورخار, نه حجاب چکر,
بیر کؤنتوده ناموس, آر اولمایینجا.
شاه خطای, ائدیم بو سیرری بَیان,
کامیلمیدیر جاهیل سؤزونه اویان?
بیر باشدان آبلاماق عومره‌دیر زیان,
ایکی باشدان موهوبب, یار اولمایینجا.
وارساغیلار
قایبدن دلیل گؤروندون,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
بیزی سئویب سئویندیردین,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
ایکی جان ایدیک بیرلشدیک,
محبت قاپیسین آشدیق,
شوکور دیدارا ایریشدیک,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
اوستوموزه یول اوبراتدین,
گؤوهر آلدین, گؤوهر ساتدین,
ارلیگینی اثبات ائتدین,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
بیر آباجدا گوللر بیتر,
دالیندا بولبوللر اؤتر,
شاهیما برگوزار گئدر,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
بویله, شاه خطایم, بویله,
پیریم دستور وئرسین سؤیله,
شاها مندن نیاز ائیله,
دده‌م, خوش گلدین, خوش گلدین!
بیر گؤزه‌لین ووجودونون شهرینه,
باخ, نظر ائیله ده همن عاریف اول,
دوکانیندا دئدیگین متاینا,
باخ, نظر ائیله ده همن عاریف اول.
سئیر ائت اؤزگه ارنلرین گؤره‌سین,
طبیب سارار یورگیمین یاره‌سین,
چرب ائیله‌مه محبتین چاره‌سین,
باخ, نظر ائیله ده همن عاریف اول.
هرجایی گؤزله قوشما باشینی,
هرجاییلیک ائدیب, آتار داشینی,
موشتری بولورسا, سؤز قوماشینی,
باخ, نظر ائیله ده همن عاریف اول.
خطای دئر: - رحم ائتمزم یالانا,
اؤزون تسلیم ائدر کندی گلنه,
آی الیدیر, گون موهممد بیلنه,
باخ, نظر ائیله ده همن عاریف اول.
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
ایقرار وئردیم
ایقرار وئردیم, دؤنمن الست بزمیندن
وئردیگیم ایقراری ایماندان آلدیم
باشقا سئیران گؤردوم, کندی اؤزومدن
بو محبتی من مرداندان آلدیم
نارو بادو خاکدن بیلین خلق اولدوم
کندی-کندیم آنا رحمینده بولدوم
مدت تامام اولدو دونیایه گلدیم
بو عیبرتنومایی جاهاندان آلدیم
بیلدیگیم اونوتدوم, ائیله‌رم فریاد
دردیم بودور, دیل یوخ ایستهٔم ایمداد
تکرار یئنه تعلیم ائتدی بیر اوستاد
درسیمی مکتبی-اورفاندان آلدیم
جان گؤزو قفلتدن آچیلا دوشدو
ایکیلیک پرده‌سی سئچیله دوشدو
قودرت خزینه‌سی آچیلا دوشدو
جواهیری کانی-مرجاندان آلدیم
بو بیر گیزلی سیردیر, هر جان دویاماز
اهلی-عشقین قاتارینا اویاماز
دگمه, جؤوهرفوروش باها قویاماز
بو دورری-یئکتادیر, عمّاندان آلدیم...
گل دوشونمه, آبلا سیبماز بو ائلیم
قودرت خزنه‌سی‌نین موفتاهی دیلیم
بیر اولو درگاها اولاشدی یولوم
بیلمهٔن سانیر کی, دوکاندان آلدیم
آه ائدیب اوتاندیم کندی سؤزومدن
مست اولوب, تورابه دوشدوم اؤزومدن
قانلی یاش آخیتدیم ایکی گؤزومدن
ماجرایی چشمی-گیریاندان آلدیم
موسایه تسللی گؤروندو توردن
مست اولوب, آبلینی شاشیردی سیردن
ان الحق سیررینی آلدیم منصوردن
محبت کمرین ارکاندان آلدیم...
حق بیلیر سؤزومه حیله‌قاتمازام
هر کسه بو سیرری ایان ائتمزم
قییمتی بیلینمز یئرده ساتمازام
من بو نصیحتی بیر جاندان آلدیم
چالیش بو گیردابین چیخ یؤره‌سینه
درمان گیزله‌نیبدیر درد آراسینا
ملهم ساریلارمی عشق یاراسینا؟
بو علمی حیکمتی لوقماندان آلدیم
عالم باشدان-باشا بیر سئیرنگاهدیر
کیر کؤنول شهرینه, گؤر نه درگاهدیر
بیر گیزلیجه سیردیر, قودرتوللاهدیر
یازیلمیش دفترو دیواندان آلدیم
ترکو تجرید اولدوم, تؤکدوم قبایی
اگنیمه گئییندیم شالو عبایی
مانا سورون کیمدن آلدیم یاسایی؟
ایسماییلا ائنن قورباندان آلدیم
دونیادان ال چکدیم ارکاندیر ایشیم
چشمیله بورهاندیر, تؤکولور یاشیم
سیزلره هدیه‌, الده‌دیر باشیم
اول یاشیل یاررابی سلماندان آلدیم...
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
دیلبر
گئتدی اول دیلبر, بسی درد و بلا قالدی منه
نه بلا, بیل کیم, یوکوش جؤورو جفا قالدی منه
بونجا گلدیم, من گدایه هئچ اینایت قیلمادین
ائشیگینده قالدیغیم دستی-دعا قالدی منه
موژده گلدی دیلستانیمدن کی, قتل اولدو رقیب
شوکر کیم, بیگانه گئتدی, آشینا قالدی منه
آنجا کؤوکب کیمی, یاش تؤکدی, غمیندن گؤزلریم
یئر ایله, گؤگ ایله کئیوان هم, باخا قالدی منه
ائی خطای, زولفی تک آریندی یوزدن زنگبار
دیلبری-چینو خؤتن, خوبی-خطا قالدی منه
جان اولماز ایسه, سن تکی جانان یئتر منه
وصلین بو خسته کؤنلومه درمان یئتر منه
هیجرین جفاسی ائیله ییخیبدیر بو کؤنلومو
هر شب قاپوندا نالوو افغان یئتر منه
ظلمت ایچینده آبی-حیات ایسته‌مز کؤنول
لعلین زولالی چشمهٔ-حئیوان یئتر منه
زاهید, قوپارما سن منی مئیخانه‌دن بو گون
روزی-ازلده یار ایله پئیمان یئتر منه
گرچی, خطای, گئتدی الیندن ویصالی-دوست
هردم خیالی-دیدهٔه مئهمان یئتر منه
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
بیر
گلن بیردیر, گئدن بیردیر, قالان بیر
هامان بیردیر, هامان بیردیر, هامان بیر
ائی موسلمانلار, اسیری-زولفی یارم دوبروسی
بو سییاهکارین الینده بیقرارم دوبروسی
دئردیم, اول دیلبر یانیندا اعتباریم وار منیم
یوخلادیم ائتدیم یقین, بیئتیبارم دوبپوسی
بیر قورو جاندان نولور, قوربان ائدیم جانانیمه
اول پریروخساریدن, چوخ شرمیسارم دوبروسی
شاه خطای سئیره چیخدی, آچدی هوررون قبرینی
بار-ایلاهی, افو قیل کیم, توبه‌کارم دوبروسی
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
یعنی کی نه؟ ۱
ائی کؤنول, کویینده موا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
ایتلرین کویینده قووبا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
ساکین اولماق کعبهٔ-کویینده یئکدیر دیلبرین
هر گرکمز یئره پروا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
قانلو یاشیمنی یوزوم اوسته روان ائدوب مودام
رازی-پونهانیم هووئیدا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
کؤنلومی قیلدین موشووش بیر توکنمز فیکر ایلن
بو پریشان زولفی سئودا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
اشکی-خونین بحره دؤندو چشمه‌سیندن چشمیمین
سوبسو یاشیمنی دریا قیلدیبین یعنی کی, نه
وجهین ایامینده بو بختی-سییاهیمنین شها
نیسبتینی لئیلی-یلدا قیلدیبون یعنی کی, نه؟
هردم, ائی لئیلی نیگاریم, بنده‌نی مجنون تکی
والئهو قمگینو شئیدا قیلدیبون یعنی کی, نه؟
ایسته‌دیم کویینده جان وئرم شها, تخیر ائدوب
"ایننه امهلهوم رووئیدا" قیلدیبین یعنی کی, نه؟
خاکی-پایینده منی ادنادن ادنا ائیلهٔیب
اؤزونو الادن الا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
اؤلدوروم, دئردین بو گون-دانلا منی, چیخدین خیلاف
بیلمزم ایمروزی-فردا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
لؤوهی-دیلده بویله تسکین تاپمیش ایکن بملری
بیر دخی یئنگیدن اینشا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
چونکی رحمین یوخ مزاریم اوستونه بیر داش ائدوب
ائی وفاسیز, اونو توبرا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
گول یوزون اووراقینی گولشنده خندان ائیلهٔیب
بولبولی-محضونی گویا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
آسماق اوچون جانیمی بیر قیل ایلن, ائی نوونهال
سروتک قددینی پئیدا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
چونکی دیلدن یوخ دورور مئیلین منی-دیلخسته ‌یه
"مرهبا, اهلن و سهلا" قیلدیبون یعنی کی, نه؟
چاک ائدوب گونتک گیریبانینی هردم کؤکسونه
صوبحدم یوزونی پئیدا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
چونکی دؤور ائتمز ایابی مجلیسی-عشاق اپا
لبلرین جامی-موسففا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
قودرتیدیر سانئ-ای-پاکین, اونا اینسان دئمه
سن آنی مانندی-اشیا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
لئیلی زولفی‌نین خیالی عشق ایلن مجنون تکی
مسکنینی کوهو صحرا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
سجده قیلماقچون دیلرسن قاشلاری مئهرابینی
اؤزونو سن اهلی-تقوا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
والیدئینین منیسین یاد ائیلهٔیب هردمبه‌دم
"جاهیدو" لفزینده فننا قیلدیبون یعنی کی, نه؟
آیابی توزوندا اول سروی-روانین, ائی کؤنول
وئرمک اوچون جان موهییا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
سیدپه بیرلن مونتهایه قددینی تشبئه ائدیب
قدپینی "والطوری-سینا" قیلدیبون یعنی کی, نه؟
ایستر ایدیم قورتولام گلدیکجه بیر-بیر قوسسه‌دن
گونبگون دردیم موسننا قیلدیبین یعنی کی, نه؟
ائشیگینده بینوایه ایلتیفاتین کم قیلوب
حوسن ایلن اؤزونو بررا قیلدیبون یعنی کی, نه؟
ائی خطای, خاک ایلن یئکسان اولوب, اول ماه اوچون
عزمی-سئودایی-سورییا قیلدیبون یعنی کی, نه؟
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
یعنی کی نه؟ ۲
قؤنچتک للینی خندان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
لالتک بابرینی پور قان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
قاره زولفین آب یوزین اوستونده افشان ائیلییب
کؤنلومو بمدن پریشان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
قیلماق اوچون تازه حوسنون بابین, ائی سروی-روان
گؤزومو کویینده گیریان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
تؤکمک اوچون قانیمی باشیم کسیب هر دمبه-دم
شاهسوواریم عزمی-میدان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
عاشقین وصل ایله بیر دم کؤنلونو شاد ائتمییب
بو خراب آبادی ویران ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
گولشن ایچره جیلولنمیشسن یئنه گشت ائتمیه
جان قوشون دوتمابا سئیران ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
بیتوققوف هر بلا اوخون کی, آتسان هر یانا
سن منی قارشودا قالخان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
گپ یوز ایل کویینده جان وئر, مئیلی یوخ هردم سنه
ائی کؤنول, سن مونجا افبان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
آیابین یوزینده دیرلیک ایستدیم, من, اول دئدین
موشکیلیمنی بئیله آسان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
دیل قوشونا دانئیی-خال اوسته دام ائتمیش ساچین
یا رب, اونو بندو ذیندان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
چونکی قیلیردین منه مین تؤور ایله جؤورو جفا
عشقینی کؤنلومده مئحمان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
عاریزینی زولفینیز بیرلن حجاب ائدوب مودام
ائی گونش, یوزونو بونهان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
مئهر ایلن رحم ائتمیوبن, قحر بیرلن اولدوروب
بندیه لوطف ایله ائحسان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
ایستمیشدین قتلیمی, جان موجده وئردیم مردانا
گؤزو کؤنلومنو پئشیمان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
بؤنچه گول خندان اولوب, نرگیزله سوسن بیتمگه
عاریزین بابین گولوستان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
پرده سندن کشف ائدیب, ائی وپدی-احمر یوزونو
بولبولی عالمده دستان ائتدییین یعنی کی, نه؟
چونکی جان وئرمزسن, ائی اومروم, بو جانسیز جیسمیمه
سویی-للین آبی-حیوان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
واپ گل ائی, بادی-صبا, اول عنبرفشان زولفه دئ
بو قمر دؤورینده دؤوران ائتدیگین یعنی کی, نه؟
ایسترم گلدیکجه بمدن قورتاراسان رحم ائدیب
گونبگون دردین فیراوان ائتدیگین, یعنی کی, نه؟
لشگری-عشقین کؤنول چک اوستومه هردم دیلر
خانئیی-کؤنلومنی تالان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
خاللارین فیلفیل, یوزون گول, لبلرین مئی, ائی سنم
خطلرین‌دن دسته ریحان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
بحره دؤندو چؤورنیز, اشگیم‌دن, ائی آیینرو
گؤز یاشیندان بؤیله اوممان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
سئیر ائدرکن موربی-دیل, بابی-روخونده بند ائدوب
آنو در چاحی-ذنخدان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
چالماق اوچون باشیمی, توپ ائیلییب میدان آرا
هاو ائدوب, زولفینی چؤوکان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
چونکی ظلمت‌دن چیخارماز کؤنلومو شمی-روخون
سن اونو شمی-شبوستان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
من گدایه چونکی یوخدور رحمین, ائی جان, عشقینی
کؤنلومون تختینده سلطان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
ائید یوزونچون, شحا, موجگان اوخیلن جانیمی
قاشلارین یایینه قوربان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
مدنی-یوزونده بیر هؤققه دهانیندیر, دیشین
لبلرین ترفینی مرجان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
آلدی ذمزم کبئیی-وصلین سفاسیندان گؤزوم
توفی-دیل دردینه درمان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
هر سوتونون قسری-بابی, دیلده جان میقدارینی
نیسبتو هننانو مننان ائتدیگین یعنی کی, نه؟
بو خطای کؤنلونو, ائی نرگیزی جادو نیگار
اوزونه سئحر ایله حیران ائتدیگین یعنی کی, نه؟
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
زار-زار
خوبلارین سلطانیسان, عالمده وار, خان اول یورو,
عاشقین جانیندا جانسان, وارا جانان اول یورو,
سن رقیبین مجلیسینده شم کیمی یان اول یورو,
کؤنلوموزو بیزه وئر ده, میسره سلطان اول یورو!
یئرده قالماز چون بئله سن, ائی ملک, آحیم منیم,
یالقیزا یاردیم ائدر, وار دئر کی, اللهیم منیم,
بیوفالیق رسمینی الدن گئدر شاحیم منیم,
کؤنلوموزو بیزه وئر ده, میسره سلطان اول یورو!
نئچه کرره دئمدیممی, گؤزلری آحو, سانا,
بیوفالیق ائتممک گرک ایدی جانیم سانا,
یورو, وار اومروم هامان شیمدن گئرو یاحو سانا,
کؤنلوموزو بیزه وئر ده, میسره سلطان اول یورو!
یا ایلاحی, بیلمزم, کیم, نولور احوالیم منیم,
کؤنلوم آلدی, ائی موسلمان, شیمدی بیر ظالم منیم,
سئودیگیم, اومروم, افندیم, هئی گولوم, بالیم منیم,
کؤنلوموزو بیزه وئر ده, میسره سلطان اول یورو!
ائی ختای, بولمادیم بیر یارو همدم دونیادا,
آه-واحی کئچدی اومروم, نئیلییم من دونیادا,
سرو کیمی سرخوش اولا ساب هامان سن دونیادا,
کؤنلوموزو بیزه وئر ده, میسره سلطان اول یورو.
ودئیی-وصل ائدلی بیر قیلجا قالدی جانیمیز,
گؤگلره ارثه ایریبدور نالوو افبانیمیز,
یولا باخماقدان چیخیبدیر دیدئیی-گیریانیمیز,
خانی, آی ظالم, سنینله احدیمیز, پئیمانیمیز?
گولشنی-بابی-جینانسن, عشق اولا دیدارینا,
من دخی بیر بولبولی-شوریدیم گولزارینا,
یورو, ائی یاری-وفاسیز, دورمادین ایقرارینا,
خانی, آی ظالم, سنینله احدیمیز, پئیمانیمیز?
هر خاچان جامی-شرابی-شیوئیی نوش ائیلدین,
ائتدیگین قؤولو قراری هپ فراموش ائیلدین,
چئشمی-مخمورینله, من میسکینی سرخوش ائیلدین,
خانی, ائی ظالم, سنینله احدیمیز, پئیمانیمیز?
آل سحابی-رویینی حوسنون کیمی اولسون مودام,
مئحر ایله دولسون منیم ماهیم ذمینو آسیمان,
سؤیلدین کؤنلوم آلینجا منه مین دورلی یالان,
خانی, ائی ظالم, سنینله احدیمیز, پئیمانیمیز?
ابری-باران کیمی آبلارکن ختای زار-زار,
گؤزونون یاشی ائدردی دورما, دئردین, آشیکاپ,
دون گئجه کویینده اولدوم, سوبه اولونجا اینتیزاپ,
خانی, ائی ظالم, سنینله احدیمیز, پئیمانیمیز.
شاه اسماعیل صفوی ( خطایی ) : گزیدهٔ اشعار ترکی
سرسری, گیرمه میدانا
سرسری, گیرمه میدانا,
عاشق, سندن یول ایسترلر.
قللاش ایله اوتورمادان,
ایمان اهلی, پول ایسترلر.
بو یولا گیرن اوتورماز,
حاق سؤزه حیله‌قاتیلماز,
بوندا هئچ حیله‌ساتیلماز,
گؤوهریندن قول ایسترلر.
بیر قیلی مین پاره ائدر,
بو یولو ایختییار ائدر,
شاهیم بیر یول قورموش, گئدر,
یول ایچینده, یول ایسترلر.
شاه خطای دئر: نئیلرسن,
هر موشکولی حل ائیلرسن,
آریسان چیچک اییلرسن,
یارین سندن گول ایسترلر!