عبارات مورد جستجو در ۹۶۶۸ گوهر پیدا شد:
امامی هروی : قصاید
شمارهٔ ۳۲ - در مدح ظهیرالدین نصیر الملک صاحب دیوان
ای به صنعت شام را بر صبح پرچین ساخته
صبح را میخانه کرده، شام را چین ساخته
صحبت از برگ سمن بر گل فروغ انداخته
شامت از مشک ختن بر ماه پرچین ساخته
زلف مشکین گرد ماهت گرد عنبر بیخته
گرد عنبر گرد ماهت خط مشکین ساخته
لاله خود رو از آن در عهد سنبل آمده
سنبل سیراب ازین بر برگ نسرین ساخته
سرو سیمینت روان گشته ولی در فکر دین
با همت دیو و پری بر سرو و سیمین ساخته
جزع و لعل ترا قیاس عقل در نفس و خیال
صورت جان و دل فرهاد شیرین ساخته
لعلت از چشمم گسسته نظم پروین، تا رخت
جان و مرجان را پناه نظم پروین ساخته
خون چشمم ریخته جزع تو تا لعل تو ام
مشرب روح از عقیق گوهر آگین ساخته
باد یاقوت شکر بار تو در بحران عجز
چشم رنجور مرا چون جان شیرین ساخته
هم رخ خوبت ز مشگناب بستر یافته
هم سر زلفت ز سیم خام بالین ساخته
طبع من بیچاره از وصف رخ و زلفت بطبع
در مدیح صاحب عادل دو اوین ساخته
صاحب اعظم ظهیر الدین سپهر مکرمت
آن شکار دولت از طه و یس ساخته
حاتم ثانی نصیر الملک کز درگاه اوست
کار اهل فضل و زوّار و مساکین ساخته
آنکه در پرواز باز فتنه دست عدل او
آشیان صعوه اندر چشم شاهین ساخته
آنکه جز در دور احسانش هنر را کس ندید
این چنین کاری بحمدالله بآئین ساخته
حشمت دوران توقعیش قواعد دوخته
دولت از درگاه تعظیمش قوانین ساخته
زرگر احسان او در حلقه های اشتیاق
ز انتظار سائلان چرخ جهان بین ساخته
ای ز روی مرتبت در بدو فطرت صنع حق
گوهرت را موجب ایجاد و تکوین ساخته
تا وجود شبه تو ممکن نباشد خویش را
بکر خوانده عنصر و افلاک عنّین ساخته
بیدق خورشید را هر صبح چرخ نیلگون
در مجازات رخ تو رای فرزین ساخته
ز آتش خشمت چو خون جوشیده در تن خصم را
شربتی ز آب حسامت بهر تسکین ساخته
ای باستحقاق و برهان حکمت پروردگار
آستانت را مقر عزّ و تمکین ساخته
صرصر قهر تو از خوناب و مغز و استخوان
در تن خصم تو ناوک کرده، زوبین ساخته
قرب ده سالست تا در کنج عزلت مادحت
منزوی بودست و استغنا به تحسین ساخته
ممکن کینش شده در دیده ملک آرزو
با خلاف خاطر اندر مکمن کین ساخته
خاطرش در خوض بحر انزوا ادراک را
دست و دامن گوهر آگین و گهر چین ساخته
کرده خورسندیش قانع گر نه با پندار نفس
این چنین کاری کرا گردد، بتخمین ساخته
تا چو مهر از چرخ زنگاری پدید آید شود
کسوت زربفت هفت اقلیم در چین ساخته
باد توقیعت طراز کسوت دنیا کزوست
تا قیامت کار ملک و دولت و دین ساخته
خاطری کو سر فرو ناورده در دوران چرخ
با دعای دولت مدحت چو آمین ساخته
صبح را میخانه کرده، شام را چین ساخته
صحبت از برگ سمن بر گل فروغ انداخته
شامت از مشک ختن بر ماه پرچین ساخته
زلف مشکین گرد ماهت گرد عنبر بیخته
گرد عنبر گرد ماهت خط مشکین ساخته
لاله خود رو از آن در عهد سنبل آمده
سنبل سیراب ازین بر برگ نسرین ساخته
سرو سیمینت روان گشته ولی در فکر دین
با همت دیو و پری بر سرو و سیمین ساخته
جزع و لعل ترا قیاس عقل در نفس و خیال
صورت جان و دل فرهاد شیرین ساخته
لعلت از چشمم گسسته نظم پروین، تا رخت
جان و مرجان را پناه نظم پروین ساخته
خون چشمم ریخته جزع تو تا لعل تو ام
مشرب روح از عقیق گوهر آگین ساخته
باد یاقوت شکر بار تو در بحران عجز
چشم رنجور مرا چون جان شیرین ساخته
هم رخ خوبت ز مشگناب بستر یافته
هم سر زلفت ز سیم خام بالین ساخته
طبع من بیچاره از وصف رخ و زلفت بطبع
در مدیح صاحب عادل دو اوین ساخته
صاحب اعظم ظهیر الدین سپهر مکرمت
آن شکار دولت از طه و یس ساخته
حاتم ثانی نصیر الملک کز درگاه اوست
کار اهل فضل و زوّار و مساکین ساخته
آنکه در پرواز باز فتنه دست عدل او
آشیان صعوه اندر چشم شاهین ساخته
آنکه جز در دور احسانش هنر را کس ندید
این چنین کاری بحمدالله بآئین ساخته
حشمت دوران توقعیش قواعد دوخته
دولت از درگاه تعظیمش قوانین ساخته
زرگر احسان او در حلقه های اشتیاق
ز انتظار سائلان چرخ جهان بین ساخته
ای ز روی مرتبت در بدو فطرت صنع حق
گوهرت را موجب ایجاد و تکوین ساخته
تا وجود شبه تو ممکن نباشد خویش را
بکر خوانده عنصر و افلاک عنّین ساخته
بیدق خورشید را هر صبح چرخ نیلگون
در مجازات رخ تو رای فرزین ساخته
ز آتش خشمت چو خون جوشیده در تن خصم را
شربتی ز آب حسامت بهر تسکین ساخته
ای باستحقاق و برهان حکمت پروردگار
آستانت را مقر عزّ و تمکین ساخته
صرصر قهر تو از خوناب و مغز و استخوان
در تن خصم تو ناوک کرده، زوبین ساخته
قرب ده سالست تا در کنج عزلت مادحت
منزوی بودست و استغنا به تحسین ساخته
ممکن کینش شده در دیده ملک آرزو
با خلاف خاطر اندر مکمن کین ساخته
خاطرش در خوض بحر انزوا ادراک را
دست و دامن گوهر آگین و گهر چین ساخته
کرده خورسندیش قانع گر نه با پندار نفس
این چنین کاری کرا گردد، بتخمین ساخته
تا چو مهر از چرخ زنگاری پدید آید شود
کسوت زربفت هفت اقلیم در چین ساخته
باد توقیعت طراز کسوت دنیا کزوست
تا قیامت کار ملک و دولت و دین ساخته
خاطری کو سر فرو ناورده در دوران چرخ
با دعای دولت مدحت چو آمین ساخته
امامی هروی : مقطعات
شمارهٔ ۵
امامی هروی : غزلیات
شمارهٔ ۱۳
تا کی زنی ز مشک سیه بر زره گره
تا چند ماهرا کشی اندر خم زره
ماهی، باختیار، چو ماهی زره مپوش
روباز کن ز حلقه مشکین زره گره
گردم زند ز زلف تو اندر بر بتان
عنبر که هستم از خم آن طره مشتبه
بگشا شکنج زلف که با یاد بوی او
خاک ره از شمامه ی عنبر به است به
گر شادیت ز مرگ امامی است، زنده کرد
او را مدیح خواجه تو خوشباش و برمجه
تا چند ماهرا کشی اندر خم زره
ماهی، باختیار، چو ماهی زره مپوش
روباز کن ز حلقه مشکین زره گره
گردم زند ز زلف تو اندر بر بتان
عنبر که هستم از خم آن طره مشتبه
بگشا شکنج زلف که با یاد بوی او
خاک ره از شمامه ی عنبر به است به
گر شادیت ز مرگ امامی است، زنده کرد
او را مدیح خواجه تو خوشباش و برمجه
امامی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴
اوحدالدین کرمانی : الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها
شمارهٔ ۹۸ - الحقیقة
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۷۰
اوحدالدین کرمانی : الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید
شمارهٔ ۲۶۷
اوحدالدین کرمانی : الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
شمارهٔ ۹
اوحدالدین کرمانی : الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
شمارهٔ ۴۰
اوحدالدین کرمانی : الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن
شمارهٔ ۴۲
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷۳
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۷۶
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۸۸
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۱۹۴
اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۳۲
اوحدالدین کرمانی : الباب التاسع: فی السفر و الوداع
شمارهٔ ۵۰
اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۱
اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۲
اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۳
اوحدالدین کرمانی : الباب العاشر: البهاریات
شمارهٔ ۴