عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۵
یارب خجلم چنان ز آلایش خویش
کز خلد طمع ندارم آسایش خویش
باشد که تو از کمال رحمت شویی
آلایش ما ز ابر بخشایش خویش
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۱
برخیز و طواف کعبه مشمار گزاف
کین رمز کسی نیابد الا دل صاف
آن نور که طوف کعبه را شوق دلست
گر با تو بود کند تو را کعبه طواف
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۴۶
در طور فنا چو موسی از خود بگسل
مستانه عنان هستی از دست بهل
تا از شجر طیبه وادی عشق
فریاد انا الله زند از آتش دل
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۷۹
ساقی بنشین که با تو دمساز شویم
نرگس صفت از باد سر انداز شویم
آریم بگردن صراحی دستی
هر چند که پیریم جوان باز شویم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹۳
من سوخته دل ز آتش تقدیرم
وز آب دو دیده کی بود تدبیرم
زان دم که چو شمع زندگی یافته ام
میسوزم و میگدازم و میمیرم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۲
گاهی ز در کعب صفا میجستیم
گه جنت و کوثر از خدا میجستیم
مقصود دل از عشق بتان حاصل شد
مقصود چه بود و ما چها میجستیم
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۰۵
گر سر ننهم بجور دشمن چکنم؟
ور پای نیاورم بدامن چکنم؟
خورشید تو طالع است و من محرومم
طالع چو مدد نمیکند من چکنم؟
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۳
معراج رسول و قاب قوسین ببین
پس موسی و نور و خلع نعلین ببین
معراج کجا و پایه طور کجا
این نسبت دوزخیست ما بین ببین
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲۹
ما گریه کنان بر سر خاک پدران
زین غم که شدند ازین جهان گذران
در زیر زمین هم پدران میگریند
بر تلخی این زندگی ما پسران
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۶۷
آن گل که بود رخش گلستان همه
وز دیدن او تازه بود جان همه
گر گفت رقیب وصل او حق منست
نومید مشو که حق بود زان همه
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۵۹۳
هر گاه که در معنی قرآن برسی
بیشک بطلسم گنج پنهان برسی
قرآن همه گنجنامه سر حق است
گر فهم کنی به سر سبحان برسی
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۱
در خانه اگر نکو سرشتی داری
بی چشم بدان عجب بهشتی داری
ور بد گهری نعوذ بالله باشد
چون دوزخیان عذاب زشتی داری
اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰۴
ای گوهر دل که گنج شاهی داری
حیران توام که هر چه خواهی داری
موجود شود هر آنچه مقصود تواست
پیداست که نشأه الهی داری
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۴ - ایاز
گر انا الحق ندهم دست چرا ایدل و جان
وادی ایمن و منصورت از آن داد نشان
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۹ - افصح
نشان خدنگ از رهی باز جست
ببین در دلش کو نشان درست
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۱۱ - انس
قلب روی اندوده نستانند در بازار حشر
خالصی باید که بیرون آید از آتش سلیم
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۲۳ - جمشید
دل گر چه مفلس است بسی گوهر مراد
از چشم ما شمرد بدست تو حوراد
اهلی شیرازی : معمیات
بخش ۵۸ - محمود
آن دهانم برده است از یاد و باز آرد بیاد
باز گردد عمر رفته گرچه بی او شد بباد
اهلی شیرازی : قصیدهٔ اول بنام امیر علیشیر
بخش ۱۰ - از حشو مصارع اول این قصیده این قطعه بر می خیزد
کلک ملک سخن که سخیست
دم توفیق همدمت بوده
غیرکلکت کسی ز زلف سخن
گره نظم و نثر نگشوده
هیچکس بی نسیم مرحمتت
گرد محنت ز چهره نزدوده
سوده شد ذره ذره چهره مهر
بسکه درخشت درگهت سوده
کعبه رحمتی و بنده تو
ره دوری به سعی پیموده
گر تو تمکین نمیکنی هیچ است
بلکه در دسریست بیهوده
گر تو تحسین کنی چنین سخنی
کس نگفتست بلکه نشنوده
اهلی شیرازی : قصیدهٔ دوم در مدح سلطان یعقوب
بخش ۱ - قصیده دوم (در مدح سلطان یعقوب)
حمد بیحد و سپاس بیقیاس مر حضرت عزت را جلت نعمایه و عظمت کبریایه:
بیت
آن خالقی که صورت خلق آفریده است
غیر مکرر اینهمه صورت کشیده است
فتبارک الله احسن الخالقین.
و صلوات زاکیات و تحیات نامیات بر سرور عالم و مفخر آدم ماه مکه و حرم صدر صفحه رسالت و ماه ایوان جلالت رسول الثقلین سید العرب و العجم محمد المصطفی علیه افضل الصلوات و اکمل التحیات الزاکیات.
شعر
گر نه ذات او سبب در نظم عالم آمدی
نظم موجودات عالم کی فراهم آمدی
و علی آله الطیبین الطاهرین و الایمه المعصومین خصوصا شیر بیشه ولایت و شمع شبستان هدایت امیرالمومنین و امام المتقین اسدالله الغالب کل غالب امام المشارق و المغارب علی بن ابیطالب علیه من الصلوات افضلها و من التحیات اکملها:
بیت
شاهی که هر که پایه مدحش بلند ساخت
خود را بیمن همت او ارجمند ساخت
اما بعد نموده میشود که اینقصیده ایست صد و پنجاه و چهار بیت موشح بالقاب فرخنده آثار ممدوح که موازی صدو ده بیت از آن استخراج میشود مشتمل بر فروع و اصول بحور دوایر سته که اوزان نوزده گانه است و تفکیک بحور و تعریف اقسام حدود قوافی صحیح و معیوب و اسامی آن با حرکات و سکنات قافیه و انواع ایطاء جلی و خفی و اصناف صنایع و بدایع که در کتب متقدمین و متاخرین جمع آمده با بعضی از نوادر صنعت که زاده طبع این غرقه بحر جانگدازی اهلی شیرازی است امید که بسمع قبول مسموع افتد و به عین رضا ملحوظ گردد:
بیت
بزرگوار خدایا چو شعر قسمت ماست
رهی نما که کندوردجان بصدق درون
ز سوره شعرا رب نجنی اهلی
نه سیرت شعرا یتبعهم الغاوون
تمت الدیباچه من القصیده الثانیه