عبارات مورد جستجو در ۵۹۵۱۸ گوهر پیدا شد:
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴
منصور حلاج آن نهنگ دریا
کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا
روزی که انا الحق به زبان می‌آورد
منصور کجا بود خدا بود خدا
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰
یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هر چند که هست جرم و عصیان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج به غیر خود مگردان ما را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱
گر بر در دیر می‌نشانی ما را
گر در ره کعبه میدوانی ما را
اینها همگی لازمهٔ هستی ماست
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳
پرسیدم ازو واسطهٔ هجران را
گفتا سببی هست بگویم آن را
من چشم توام اگر نبینی چه عجب
من جان توام کسی نبیند جان را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴
از زهد اگر مدد دهی ایمان را
مرتاض کنی به ترک دینی جان را
ترک دنیا نه زهد دنیا زیراک
نزدیک خرد زهد نخوانند آن را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶
ای دوست دوا فرست بیماران را
روزی ده جن و انس و هم یاران را
ما تشنه لبان وادی حرمانیم
بر کشت امید ما بده باران را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷
دی شانه زد آن ماه خم گیسو را
بر چهره نهاد زلف عنبر بو را
پوشید بدین حیله رخ نیکو را
تا هر که نه محرم نشناسد او را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸
در کعبه اگر دل سوی غیرست تو را
طاعت همه فسق و کعبه دیرست تو را
ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای
می نوش که عاقبت بخیرست تو را
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱
آن رشته که قوت روانست مرا
آرامش جان ناتوانست مرا
بر لب چو کشی جان کشدم از پی آن
پیوند چو با رشتهٔ جانست مرا
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴
آن عشق که هست جزء لاینفک ما
حاشا که شود به عقل ما مدرک ما
خوش آنکه ز نور او دمد صبح یقین
ما را برهاند ز ظلام شک ما
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۶
مستغرق نیل معصیت جامهٔ ما
مجموعهٔ فعل زشت هنگامهٔ ما
گویند که روز حشر شب می‌نشود
آنجا نگشایند مگر نامهٔ ما
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۰
در رفع حجب کوش نه در جمع کتب
کز جمع کتب نمی‌شود رفع حجب
در طی کتب بود کجا نشهٔ حب
طی کن همه را بگو الی الله اتب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۳
از چرخ فلک گردش یکسان مطلب
وز دور زمانه عدل سلطان مطلب
روزی پنج در جهان خواهی بود
آزار دل هیچ مسلمان مطلب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۴
بیطاعت حق بهشت و رضوان مطلب
بی‌خاتم دین ملک سلیمان مطلب
گر منزلت هر دو جهان میخواهی
آزار دل هیچ مسلمان مطلب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
ای آینه حسن تو در صورت زیب
گرداب هزار کشتی صبر و شکیب
هر آینه‌ای که غیر حسن تو بود
خواند خردش سراب صحرای فریب
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت
هر کس بتو ره یافت ز خود گم گردید
آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۰
آنروز که آتش محبت افروخت
عاشق روش سوز ز معشوق آموخت
از جانب دوست سرزد این سوز و گداز
تا در نگرفت شمع پروانه نسوخت
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۳
شیرین دهنی که از لبش جان میریخت
کفرش ز سر زلف پریشان میریخت
گر شیخ به کفر زلف او ره می‌برد
خاک ره او بر سر ایمان می‌ریخت
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۵
می رفتم و خون دل به راهم می ریخت
دوزخ دوزخ شرر ز آهم می ریخت
می‌آمدم از شوق تو بر گلشن کون
دامن دامن گل از گناهم می ریخت
ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱
از کعبه رهیست تا به مقصد پیوست
وز جانب میخانه رهی دیگر هست
اما ره میخانه ز آبادانی
راهیست که کاسه می‌رود دست به دست