عبارات مورد جستجو در ۲۴۳۴۸ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١١
یک نصیحت بشنو از من کاندران نبود غرض
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن
طاعت فرمان ایزد شفقتی بر خلق او
در همه حال این دو معنی را شعار خویش کن
کارت ار دائم تواضع بود با خورد و بزرگ
منصبت گر بیشتر گشتست اکنون بیش کن
آب در حلق ضعیفان از کرم چون نوش ساز
موی بر اندام خصم از بیم همچون نیش کن
گر تکبر میکنی با خواجگان سفله کن
ور تواضع میکنی با مردم درویش کن
چون کسی درد دلی گوید ترا از حال خویش
گوش بر درد دل آنعاجز دلریش کن
مصلحت از شخص دینداران کامل عقل جوی
مشورت با رای نزدیکان دور اندیش کن
چون کنی رای مهمی تجربت از پیش کن
طاعت فرمان ایزد شفقتی بر خلق او
در همه حال این دو معنی را شعار خویش کن
کارت ار دائم تواضع بود با خورد و بزرگ
منصبت گر بیشتر گشتست اکنون بیش کن
آب در حلق ضعیفان از کرم چون نوش ساز
موی بر اندام خصم از بیم همچون نیش کن
گر تکبر میکنی با خواجگان سفله کن
ور تواضع میکنی با مردم درویش کن
چون کسی درد دلی گوید ترا از حال خویش
گوش بر درد دل آنعاجز دلریش کن
مصلحت از شخص دینداران کامل عقل جوی
مشورت با رای نزدیکان دور اندیش کن
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١٢
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١٣
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١۶
آصف ایام تاج ملک و دین عبدالکریم
ای برونق کار دین از رای ملک آرای تو
عقل باور دارد ار جان مصور خوانمت
زانکه همچون جان همه لطف است سر تا پای تو
در ازل خیاط صنع لایزالی دوختست
کسوت لطف الهی راست بر بالای تو
آز را کز بد و فطرت جوع کلبی همدم است
چار پهلو شد شکم از سفره نعمای تو
صاحبا گویا نئی آگه که روز عیش خویش
چون بشب میآورد ابن یمین مولای تو
بیصفا گشتست روز عیش او وقتست اگر
با صفا گرداندش یک التفات رای تو
ای برونق کار دین از رای ملک آرای تو
عقل باور دارد ار جان مصور خوانمت
زانکه همچون جان همه لطف است سر تا پای تو
در ازل خیاط صنع لایزالی دوختست
کسوت لطف الهی راست بر بالای تو
آز را کز بد و فطرت جوع کلبی همدم است
چار پهلو شد شکم از سفره نعمای تو
صاحبا گویا نئی آگه که روز عیش خویش
چون بشب میآورد ابن یمین مولای تو
بیصفا گشتست روز عیش او وقتست اگر
با صفا گرداندش یک التفات رای تو
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١٧
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١٨
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧١٩
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢١
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢٣
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢۴
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢٧
که میرود بجناب رفیع آصف عهد
که با فلک ز علو بر زد آستانه او
غیاث دولت و دین هندوی مبارک رای
که مثل او بهنر نیست در زمانه او
ستوده ئی که بود با نسیم الطافش
دم مسیح خجل از هوای خانه او
نپرسدش که چرا وعده را وفا نکند
نداند آنچه بباشد درین بهانه او
اگر ز بنده برافروخت آتش غضبش
بآب دیده نشاند رهی زبانه او
و گر زقلت مال است دور باد ازو
که اینقدر نتوان یافت در خزانه او
ز دام غم نرهد تا بحشر مرغ دلم
اگر وظیفه نیابد دمی ز دانه او
چگونه باز کند خو ز دانه کرمش
دلی که نیست بجز مرغ آشیانه او
که با فلک ز علو بر زد آستانه او
غیاث دولت و دین هندوی مبارک رای
که مثل او بهنر نیست در زمانه او
ستوده ئی که بود با نسیم الطافش
دم مسیح خجل از هوای خانه او
نپرسدش که چرا وعده را وفا نکند
نداند آنچه بباشد درین بهانه او
اگر ز بنده برافروخت آتش غضبش
بآب دیده نشاند رهی زبانه او
و گر زقلت مال است دور باد ازو
که اینقدر نتوان یافت در خزانه او
ز دام غم نرهد تا بحشر مرغ دلم
اگر وظیفه نیابد دمی ز دانه او
چگونه باز کند خو ز دانه کرمش
دلی که نیست بجز مرغ آشیانه او
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢٨
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٢٩
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٣٢
مرد عاقل نرود در پی کاری که در آن
هر کسی تهمت دیگر نهد اندر حق او
عاقل آنست که فکرش بمقامی برسد
که بگویند پس از وی همه کس منطق او
زیر زین رام کند توسن ایام چنان
کز لگامش نکشد سر پس ازین ابلق او
گر ز دریای فلک میل گذارش باشد
شود از قوت رایش مه نو زورق او
چون بدین پایه رسد مرد زند هر سو دست
دست احداث مقید نکند مطلق او
هر که بر اسب مراد دل خود گشت سوار
شاه گیری نکند پس چه کند بیدق او
میکند ابن یمین نیز در احوال جهان
فکر تا حل شودش مسئله مغلق او
هر کسی تهمت دیگر نهد اندر حق او
عاقل آنست که فکرش بمقامی برسد
که بگویند پس از وی همه کس منطق او
زیر زین رام کند توسن ایام چنان
کز لگامش نکشد سر پس ازین ابلق او
گر ز دریای فلک میل گذارش باشد
شود از قوت رایش مه نو زورق او
چون بدین پایه رسد مرد زند هر سو دست
دست احداث مقید نکند مطلق او
هر که بر اسب مراد دل خود گشت سوار
شاه گیری نکند پس چه کند بیدق او
میکند ابن یمین نیز در احوال جهان
فکر تا حل شودش مسئله مغلق او
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٣٣
ملک عزت گرت همی باید
از من این پند مشفقانه شنو
دل منه بر سرای عرصه فریب
که فراوان گذشت ازو کی و کو
روز دولت مباش غافل از آنک
هست ترکیب دولت ازلت و دو
چون همای خجسته قانع باش
نه چو گنجشک جان بدانه گرو
در زمین قناعت افکن تخم
تا مراد دل آوری بدرو
با کنار آمد از بحار غم آنک
شد برون از میان چو کیخسرو
به گزینی مکن که آدم را
بیشتر از وجود ظلمت وضو
ایزد از بهر گزینی گفت
که فلان خیز از بهشت و برو
چون شود معده پر تفاوت چیست
که ز گندم پرست یا از جو
تن چو پوشیده شد چه فرق بود
نزد عاقل میان کهنه و نو
راه تسلیم گیر ابن یمین
تا خلاصت دهد زلیت و زلو
از من این پند مشفقانه شنو
دل منه بر سرای عرصه فریب
که فراوان گذشت ازو کی و کو
روز دولت مباش غافل از آنک
هست ترکیب دولت ازلت و دو
چون همای خجسته قانع باش
نه چو گنجشک جان بدانه گرو
در زمین قناعت افکن تخم
تا مراد دل آوری بدرو
با کنار آمد از بحار غم آنک
شد برون از میان چو کیخسرو
به گزینی مکن که آدم را
بیشتر از وجود ظلمت وضو
ایزد از بهر گزینی گفت
که فلان خیز از بهشت و برو
چون شود معده پر تفاوت چیست
که ز گندم پرست یا از جو
تن چو پوشیده شد چه فرق بود
نزد عاقل میان کهنه و نو
راه تسلیم گیر ابن یمین
تا خلاصت دهد زلیت و زلو
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٣۴
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٣۵
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٣۶
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۴۴
افتخار آل یاسین سید سادات عصر
ایکه جاهت را خرد برتر ز گردون یافته
عقل کل در مجلس روحانیان بخت ترا
از شراب لایزالی چهره گلگون یافته
هر چه بخت نوجوانت جسته از گردون پیر
بیش از آن از بخشش وهاب بیچون یافته
گر چه نامطبوع می بینم حسودت را ولیک
روزگارش در گه تقطیع موزون یافته
با تو چون اخلاص خود را چاکرت ابن یمین
ز آنچه اندر حیز حصر آید افزون یافته
بر دعای دولتت مصروف کرده عمر خویش
و آنچه گفته جمله با ایجاب مقرون یافته
عمر نوحت جسته از یزدان نکرده ذکر مال
زانکه مالت را فزون از مال قارون یافته
ایکه جاهت را خرد برتر ز گردون یافته
عقل کل در مجلس روحانیان بخت ترا
از شراب لایزالی چهره گلگون یافته
هر چه بخت نوجوانت جسته از گردون پیر
بیش از آن از بخشش وهاب بیچون یافته
گر چه نامطبوع می بینم حسودت را ولیک
روزگارش در گه تقطیع موزون یافته
با تو چون اخلاص خود را چاکرت ابن یمین
ز آنچه اندر حیز حصر آید افزون یافته
بر دعای دولتت مصروف کرده عمر خویش
و آنچه گفته جمله با ایجاب مقرون یافته
عمر نوحت جسته از یزدان نکرده ذکر مال
زانکه مالت را فزون از مال قارون یافته
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧۴۶