مولوی : فیه ما فیه
فصل چهل و هفتم - الشکرُ صیدٌ وقید النعّم اِذا سمعت
مولوی : فیه ما فیه
فصل چهل و هشتم - شخصی امامت میکردو خواند اَلْاَعْرَابُ اَشَدُّ کُفْراً وَنِفَاقاً
مولوی : فیه ما فیه
فصل چهل و نهم - گفت ما جمله احوال آدمی را یک بیک دانستیم
مولوی : فیه ما فیه
فصل پنجاهم - همه چیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را تا نیابی نجویی
مولوی : فیه ما فیه
فصل پنجاه و سوم - فرمود اولّ که شعر میگفتیم داعیۀ بود عظیم
مولوی : فیه ما فیه
فصل پنجاه و چهارم - گفت قاضی عزاّلدیّن سلام میرساند
مولوی : فیه ما فیه
فصل پنجاه و هفتم - عارفی گفت رفتم در گلخنی تادلم بگشاید
مولوی : فیه ما فیه
فصل پنجاه و نهم - مَافُضِّلَ اَبُوْبَکْرٍ بِکَثْرَةِ صَلوةٍ وَصَوْمٍ وَصَدَقَةٍ وُقِرَّ بِمَافِي قَلْبِهِ
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصتم - تَواتُر شنیدنِ گوش فعل رؤیت میکند
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و یکم - بعضی گفتهاند محبّت موجب خدمتست و این چنين نیست
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و دوم - دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش نشود
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و پنجم - سراج الدیّن گفت که مسئلۀ گفتم اندرون من درد کرد فرمود
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و هفتم - سُئِلَ عِیْسی عَلَیْهِ یَا رُوْحَ اللهِّ اَیُّ شَیْیءِ اَعْظَمُ
مولوی : فیه ما فیه
فصل شصت و نهم - فرمود این که میگویند در نفس آدمی شریّ هست
مولوی : المجلس الاوّل
مناجات
مولوی : المجلس الاوّل
حکایت
مولوی : المجلس الاوّل
فی معنی بسم الله الرحمن الرحیم
مولوی : المجلس الثانی
مناجات
مولوی : المجلس الثالث
مناجات
مولوی : المجلس الرابع
مناجات