صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد هلالی جغتایی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴
هر کس که می عشق به جامش کردند عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابن عطا قدس الله روحه العزیز
آن قطب عالم روحانی آن معدن حکمت ربانی آن ساکن کعبه سبحانی آن گوهر بحر وفا امام المشایخ ابن عطا رحمةالله علیه سلطان اهل تحقیق بود و برهان اهل توحید و در فنون علم آیتی بود و باصول و فروع مفتی و هیچکس را از مشایخ بیش ازوی در اسرار اننزیل و معانی تاویل آن کشف نبود و او رادر علم تفسیر و حقایق آن واحادیث و دقایق آن و قرائت و مسائل آن و علم بیان و لطایف آن کمالی عظیم داشت و جمله اقران او را محترم داشتهاند و ابوسعید خرار در کار او مبالغت کردی و به جز او را تصوف مسلم نداشتی و او از کبار مریدان جنید بود. عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابومحمد رویم قدس الله روحه العزیز
آن صفی پرده شناخت آن ولی قبهٔ نواخت آن زنده بیزلل آن باذل بیبدل آن آفتاب بیغیم امام عهد ابومحمد رویم رحمةالله علیه ازجمله مشایخ کبار بود و ممدوح همه و بامانت و بزرگی او همه متفق بودند و از صاحب سران جنید بود و در مذهب داود فقیه الفقها و در علم تفسیر نصیبی تمام داشت و در فنون علم حظی به کمال و مشارالیه قوم بود و صاحب همت و صاحب فراست بود ودر تجرید قدمی راسخ داشت و ریاضت بلیغ کشیده بود و سفرها بر توکل کرده و تصانیف بسیار دارد در طریقت. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۲
شب چیست برای ما زمان نالش عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوعبدالله بن الجلاقدس الله روحه العزیز
آن سفینه بحر دیانت آن سکینه اهل متانت آن بدرقه مقامات آن آینهٔ کرامات آن آفتاب فلک رضا ابوعبدالله بن الجلا رحمة الله علیه از مشایخ کبار شام بود و محمود و مقبول این طایفه بود و مخصوص به کلمات رفیع و اشارات بدیع ودر حقایق و معارف و دقایق و لطایف بینظیر بود ابوتراب و ذوالنون مصری را دیده بود و با جنید و نوری صحبت داشته بود ابوعمر و دمشقی گفت: ازو شنیدم که گفت: در ابتدا مادر و پدر را گفتم مرا در کار خدای کنید گفتند کردیم پس از پیش ایشان برفتم مدتی چون بازآمدم بدرخانه رفتم و در بزدم پدرم گفت: کیستی گفتم فرزند تو گفت: مرا فرزندی بود به خدای بخشیدم و آنچه بخشیده بازنستانم در به من نگشاد. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۹۱
نوای عندلیبان را زهم نگسسته می خواهم عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۳
بیدادگری روی تو اندازه ی راز است عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر بوعثمان حیری قدس الله روحه العزیز
آن حاضر اسرار طریقت آن ناظر انوار حقیقت آن ادب یافته عتبه عبودیت آن جگر سوخته جذبه ربوبیت آن سبق برده در مریدی و پیری قطب وقت عثمان حیری رحمة الله علیه از اکابر این طایفه و از معتبران اهل تصوف بود و رفیع قدر بود و عالی همت و مقبول اصحاب و مخصوص بانواع کرامات و ریاضات و وعظی شافی داشت و اشارتی بلند و در فنون علوم و طریقت و شریعت کامل بود و سخنی موزون و مؤثر داشت و هیچکس را در بزرگی او سخن نیست چنانکه اهل طریقت در عهداو چنین گفتند که در دنیا سه مردند که ایشان را چهارم نیست عثمان در نیشابور و جنید در بغداد و بوعبدالله الجلا بشام و عبدالله محمدرازی گفت: جنید و رویم و یوسف حسین و محمد فضل و ابوعلی جوزجانی و غیر ایشان را از مشایخ بسی دیدم هیچکس از این قوم شناساتر بخدای از ابوعثمان حیری ندیدم و اظهار تصوف در خراسان ازو بود و او با جنید و روبم و یوسف حسین و محمدفضل صحبت داشته بود و او را سه پیر بزرگوار بود اول یحیی معاد و دوم شاه شجاع کرمانی و سوم ابوحفص حداد و هیچکس از مشایخ ازدل پیران چندان بهره نیافت که او یافت و در نیشابور او را منبر نهادند تا سخن اهل تصوف بیان کرد و ابتداء او آن بود که گفت: پیوسته دلم چیزی از حقیقت میطلبید در حال طفولیت و از اهل ظاهر نفرتی داشتم و پیوسته بدان میبودم که جز این که عامه بر آنند چیزی دیگر هست و شریعت را اسراریست جز این ظاهر. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۳۵۰
مرگ هیهات است سازد از فراموشان مرا مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
آنکس که به چهره بوستانیست تویی فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۳
بسی برنیمد برین روزگار عطار نیشابوری : باب بیست و ششم: در صفت گریستن
شمارهٔ ۱۷
خونی که مرا در دل و جان اکنون هست فردوسی : سهراب
بخش ۲۰
بفرمود رستم که تا پیشکار فخرالدین عراقی : فصل سوم و چهارم
مثنوی
آنکه ایشان برو نظر کردند وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 55
ز نام بهره نبردیم غیر بدنامی عطار نیشابوری : باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق
شمارهٔ ۲۷
هم عاشق آن روی چو مه خواهم بود صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۵
دست در دامن رنگین بهاری نزدم کسایی مروزی : دیوان اشعار
صبح و نبید
صبح آمد و علامت مصقول بر کشید سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۸ - دهقان زاده
مدح دهقان زاده طبع از زنگ بزداید مرا
غزل شمارهٔ ۴۸
دنبال دل کمند نگاه کسی مباد هلالی جغتایی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴
هر کس که می عشق به جامش کردند عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابن عطا قدس الله روحه العزیز
آن قطب عالم روحانی آن معدن حکمت ربانی آن ساکن کعبه سبحانی آن گوهر بحر وفا امام المشایخ ابن عطا رحمةالله علیه سلطان اهل تحقیق بود و برهان اهل توحید و در فنون علم آیتی بود و باصول و فروع مفتی و هیچکس را از مشایخ بیش ازوی در اسرار اننزیل و معانی تاویل آن کشف نبود و او رادر علم تفسیر و حقایق آن واحادیث و دقایق آن و قرائت و مسائل آن و علم بیان و لطایف آن کمالی عظیم داشت و جمله اقران او را محترم داشتهاند و ابوسعید خرار در کار او مبالغت کردی و به جز او را تصوف مسلم نداشتی و او از کبار مریدان جنید بود. عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابومحمد رویم قدس الله روحه العزیز
آن صفی پرده شناخت آن ولی قبهٔ نواخت آن زنده بیزلل آن باذل بیبدل آن آفتاب بیغیم امام عهد ابومحمد رویم رحمةالله علیه ازجمله مشایخ کبار بود و ممدوح همه و بامانت و بزرگی او همه متفق بودند و از صاحب سران جنید بود و در مذهب داود فقیه الفقها و در علم تفسیر نصیبی تمام داشت و در فنون علم حظی به کمال و مشارالیه قوم بود و صاحب همت و صاحب فراست بود ودر تجرید قدمی راسخ داشت و ریاضت بلیغ کشیده بود و سفرها بر توکل کرده و تصانیف بسیار دارد در طریقت. مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۲
شب چیست برای ما زمان نالش عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوعبدالله بن الجلاقدس الله روحه العزیز
آن سفینه بحر دیانت آن سکینه اهل متانت آن بدرقه مقامات آن آینهٔ کرامات آن آفتاب فلک رضا ابوعبدالله بن الجلا رحمة الله علیه از مشایخ کبار شام بود و محمود و مقبول این طایفه بود و مخصوص به کلمات رفیع و اشارات بدیع ودر حقایق و معارف و دقایق و لطایف بینظیر بود ابوتراب و ذوالنون مصری را دیده بود و با جنید و نوری صحبت داشته بود ابوعمر و دمشقی گفت: ازو شنیدم که گفت: در ابتدا مادر و پدر را گفتم مرا در کار خدای کنید گفتند کردیم پس از پیش ایشان برفتم مدتی چون بازآمدم بدرخانه رفتم و در بزدم پدرم گفت: کیستی گفتم فرزند تو گفت: مرا فرزندی بود به خدای بخشیدم و آنچه بخشیده بازنستانم در به من نگشاد. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۹۱
نوای عندلیبان را زهم نگسسته می خواهم عرفی شیرازی : غزلها
غزل شمارهٔ ۵۳
بیدادگری روی تو اندازه ی راز است عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر بوعثمان حیری قدس الله روحه العزیز
آن حاضر اسرار طریقت آن ناظر انوار حقیقت آن ادب یافته عتبه عبودیت آن جگر سوخته جذبه ربوبیت آن سبق برده در مریدی و پیری قطب وقت عثمان حیری رحمة الله علیه از اکابر این طایفه و از معتبران اهل تصوف بود و رفیع قدر بود و عالی همت و مقبول اصحاب و مخصوص بانواع کرامات و ریاضات و وعظی شافی داشت و اشارتی بلند و در فنون علوم و طریقت و شریعت کامل بود و سخنی موزون و مؤثر داشت و هیچکس را در بزرگی او سخن نیست چنانکه اهل طریقت در عهداو چنین گفتند که در دنیا سه مردند که ایشان را چهارم نیست عثمان در نیشابور و جنید در بغداد و بوعبدالله الجلا بشام و عبدالله محمدرازی گفت: جنید و رویم و یوسف حسین و محمد فضل و ابوعلی جوزجانی و غیر ایشان را از مشایخ بسی دیدم هیچکس از این قوم شناساتر بخدای از ابوعثمان حیری ندیدم و اظهار تصوف در خراسان ازو بود و او با جنید و روبم و یوسف حسین و محمدفضل صحبت داشته بود و او را سه پیر بزرگوار بود اول یحیی معاد و دوم شاه شجاع کرمانی و سوم ابوحفص حداد و هیچکس از مشایخ ازدل پیران چندان بهره نیافت که او یافت و در نیشابور او را منبر نهادند تا سخن اهل تصوف بیان کرد و ابتداء او آن بود که گفت: پیوسته دلم چیزی از حقیقت میطلبید در حال طفولیت و از اهل ظاهر نفرتی داشتم و پیوسته بدان میبودم که جز این که عامه بر آنند چیزی دیگر هست و شریعت را اسراریست جز این ظاهر. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۳۵۰
مرگ هیهات است سازد از فراموشان مرا مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
آنکس که به چهره بوستانیست تویی فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۳
بسی برنیمد برین روزگار عطار نیشابوری : باب بیست و ششم: در صفت گریستن
شمارهٔ ۱۷
خونی که مرا در دل و جان اکنون هست فردوسی : سهراب
بخش ۲۰
بفرمود رستم که تا پیشکار فخرالدین عراقی : فصل سوم و چهارم
مثنوی
آنکه ایشان برو نظر کردند وحدت کرمانشاهی : غزلیات
غزل شماره 55
ز نام بهره نبردیم غیر بدنامی عطار نیشابوری : باب چهل و یكم: در صفت بیچارگی عاشق
شمارهٔ ۲۷
هم عاشق آن روی چو مه خواهم بود صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۵
دست در دامن رنگین بهاری نزدم کسایی مروزی : دیوان اشعار
صبح و نبید
صبح آمد و علامت مصقول بر کشید سوزنی سمرقندی : قطعات
شمارهٔ ۸ - دهقان زاده
مدح دهقان زاده طبع از زنگ بزداید مرا