عبارات مورد جستجو در ۲۳۵۹۳ گوهر پیدا شد:
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۵
مشکل غم و دردی‌ست که درد و غم ما را
بی‌غم نکند باور و بی‌درد نداند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۱۸
یاد تو جان غمزده را شاد می‌کند
هرگز نمیرد آنکه ترا یاد می‌کند
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۳۲
ز تربتی که درو کشتهٔ محبت توست
عجب نباشد اگر بوی جان رسد به مشام
میرزا قلی میلی مشهدی : متفرقات
شمارهٔ ۵۰
میلی داری که بمیرند جهانی به هوس
غرضی هست که بر تربت ما می‌گذری
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳
بیند چگونه غیر تو بیننده خدا
خواهد تو را نمود نماینده ی خدا
نام جدایی ات ز خدا چون برد کسی؟
نور تو گشت صنع فروزنده ی خدا
چشم دلی که نوبر بینش نکرده است
گردد ز دیدن تو شناسنده ی خدا
از من نه کار صومعه آید، نه کار دیر
گشتم به دیر و صومعه شرمنده ی خدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵
در محبت سست بنیادیم چون قصر حباب
از پر کاهی به هر سو می پرد دیوار ما
در عقوبتگاه غفلت، دست و پا گم کرده ایم
می چکد رنگ قبول از چهره ی انکار ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۱
بردار فنا، رنگ دگر شد سخن از ما
منصور خورد تاب حسد چون رسن از ما
تن گشته زما، ما ز تن، اما دو سه روزی
نی ما ز تنیم آخر صحبت، نه تن از ما
طغرا به امید که برآییم ز غربت؟
این دم که نمانده ست کسی در وطن از ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۷
ز بس آمد به نزدیکم، چو مژگانش نمی بینم
نباشد دور اگر گویم نشد آن نازنین پیدا!
مشو بیهوده بر روی زمین، جویای آسایش
که این گم گشته، چون گنج است در زیرزمین پیدا
قدح کف می گشاید تا رسد دستش به گلبرگی
چو مینا را شود شاخ گلی از آستین پیدا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۵
از اسم بی مسما، خیزد همیشه خواری
پا می نهند بر سر، دایم گل زمین را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸
ما بیخبران، راست رو بزم خطاییم
چون تیر کمانچه، نشناسیم هدف را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۶
محتسب می افکند بیهوده در هنگامه سنگ
زور می، خواهد شکستن شیشه نشکسته را
کی به جانان می رسد آیینه در پاکیزگی؟
گر به آب خضر، می شوید تن ناشسته را
وا نشد بند قبایش، از گریبان گل بچین
می توان از رخنه دیدن گلشن در بسته را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۷
ندید مادر ایام، روی شوکت ما
چو طفل اشک، بزرگی نبود قسمت ما
چگونه کام دل ما برآید از گردون
که خرمنش پر کاهی ست پیش همت ما
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰
به تسکین دلم یکسان بود لطف و عتاب او
اگر سرد است اگر گرم، آب ساکن سازد آتش را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲
به مثل سازی خود گر دکان نچیده خدا
چرا به صورت بی مثلت آفریده خدا؟
چو گشته چهره گشای تو ز آب و رنگ وجود
هزار ناز ز هر جانبت کشیده خدا
به پیش روی تو بی رنگتر ز خار بود
گلی که از چمن خلد، برگزیده خدا
چو دیده بر رخ تصویرهای خامه صنع
به خوبی تو دگر صورتی ندیده خدا
نجات حشر به طغرا چگونه دست دهد
کزین مقوله سخنها ازو شنیده خدا
زری نداده و از هیچم آفریده خدا
مرا که بنده شمارد، کجا خریده خدا؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۸
به غیر از عشق اگر آیین دیگر دلنشین می شد
به ذوق سوختن می داشتم آیین هندو را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۵
در هنرمندی ز مردن نیست غم استاد را
زنده دارد کار شیرین، تا ابد فرهاد را
تا ابد آدم نخوردی نیم گندم از بهشت
در ازل خوردی اگر یک جو غم اولاد را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۷
نقش خیالش نبرد، گرد کدورت ز دل
صورت شادی چه سود، کاخ غم اندود را
چرخ درآشوب دهر، تابع سرچشمه است
نهر چه صافی دهد، آب گل آلود را؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۵
می شد از خشک و تر این خاکدان قانع به سنگ
عقل اگر می بود چون کبک دری، دیوانه را
با ستم فرمای گردون، راه حرفی وانشد
ماند در دل شکوه ها از آسیابان دانه را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۰۰
برگ عیش ناتوانان نیست غیر از دستگیر
بهتر از گلدسته باشد در کف پیران عصا
از فلک روزی چه سان خواهم، که در مشرق زمین
بهر یک نان می زند از صبح چون کوران عصا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴
ما که بر خشت سر خم چون کف می زاده ایم
چون توانیم از بقا دم زد، نباشد تا شراب؟