عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۳
روا مدار که از دیدنت شوم محروم
چنین که من به جمال تو آرزومندم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۴
بتم ناگه آمد به پیش و ز دستم
فرو ریخت همه گل که برچیده بودم
بدیدم رخش را و دیوانه گشتم
من این روز را پیش ازین دیده بودم
بخندید بر حال من خلق عالم
که داند که من بر که خندیده بودم ؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۶
چو غنچه تا، دل بستم ای بهار جوانی
به هیچ جا ننشستم که جامه‌ای ندریدم
اگر به تیغ سیاست مرا جداکنی از خود
ز تو برید نیارم ولی زخویش بریدم
به عین بی‌هوشیم رخ نمود و گفت که چونی
چه تشنگی برد آبی که من به خواب بدیدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۸
شهید خنجر عشقم به خون دیده آلوده
به خاکم همچنان پر خون دارید و مشوییدم
گلی کز خاک من روید به گوش اهل دل گوید
که من بوی فلان دارم مبوییدم مبوییدم
همه جا از شهیدان نور خیزد و ز دلم آتش
نشان است این میان کشتگان گر بجوییدم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۶۹
برو جایی که من میدانم ای باد
که من آنجا دلی در بند دارم
مرا از صحبت جان شرم بادا
که با جز تو چرا پیوند دارم؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۷۱
هوس دارم پس از مردن قد سرو روان یعنی
ازان قامت به خاک خویش رفتار آرزو دارم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۷۲
گفتی که تو این بی‌دلی از روی که داری؟
از روی تودارم دگر از روی که دارم؟
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۱
چند گویند که رسوا شدی از دامن چاک
چاک دل را چه کنم گیر که دامن‌دوزم !
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۲
بلا و غم خریدار آمدند از سوی تو بر من
بحمدالله که در کوی تو بازار است امروزم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۳
یک زمان پیش من ای جان و جهانم بنشین
تا بدان خوش‌دلی از جان و جهان برخیزم
گفتیم باز من و باز سر جان برخیز
از تو نتوانم و لیک از سرجان برخیزم
از پس مرگ اگر بر سر خاکم گذری
بانگ پایت شنوم نعره زنان برخیزم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۵
من آن ترک طناز را می شناسم
من آن شوخ بد ساز را می شناسم
میبنید تا می توانید در وی
که من آن سر انداز را می‌شناسم
نبینم به سویش ز بیم دو چشمش
که آن هر دو غماز را می‌شناسم
شبم تازه شد جان بدشنام مستی
توبودی من آواز را می شناسم
زمن پرس ذوق سخنهای خسرو
که من آن ره و ساز را می‌شناسم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۶
گمراه شدم ره سوی جانان ز که پرسم؟
وز هجر به مردم خبرمان ز که پرسم؟
از سرزنش مرده دلان جان به لب آمد
داروی دل زار پریشان ز که پرسم؟
خواب اجلم در سر و من مست خیالت
تفسیر چنین خواب پریشان ز که پرسم
دادند نشان دل خسرو سوی چشمت
مست است چو آن نرگس فتان ز که پرسم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۷
بریاد قامتت چو بگیریم عجب مدار
کز گل هزار سرو سر افراز بر کشم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۸
بریاد قامتت چو بگیریم عجب مدار
کز گل هزار سر و سرافراز زبر کشم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۸۹
رخی که برکف پای تو سیم تن مالم
دریغم آید اگر برگل و سمن مالم
دران شبی که کنم گشت کوی تو همه روز
دو دیده را به کف پای خویشتن مالم
غبار کوی تو با خویشتن برم در خاک
عبیر رحمت جاوید برکفن مالم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۱
ز بسکه سینه خراشم چو گل ز دست فراق
چو لاله غرقهٔ خون است چاک پیرهنم
ز بعد مردنم از سوز دل چنین باشد
بسوزداز تب هجر تو در لحد کفنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۲
دردیده چه کار آید این اشک چو بارانم
بردیده اگر جانا سروی چو تو ننشانم
خود را به سر کویت بدنام ابد کردم
ازهر چه جز این کردم از کرده پشیمانم
جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه
گویم که یکی دیگر گویی تو که نتوانم
گر با تو غمی گویم در خواب کنی خود را
این درد دل است آخر افسانه نمی‌خوانم
چاک دلم ای محرم چون دوخت نمی‌دانی
ضایع چه کنی رشته درچاک گریبانم
عشق بت و بیم جان این نقد به کف تا کی
خسرو به غزل بر گو تا دست برافشانم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۵
نی پای آنکه از سر کویت سفر کنم
نه دست آنکه دست به زلف تو در کنم
ذوق جفا و جور تو بر من حرام باد
گر من به جز وفای تو کاری دگر کنم
چشمت به خواب ناز و مرا قصهٔ دراز
آمد شبم به روز سخن مختصر کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹۷
در چار سوی آرزو کاریست با رویت مرا
رو سوی من کن یک زمان تا کار خود یکسو کنم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۰۰
آن چه بر من لب تو میکند ای جای من نیز
می‌توانم که کنم بر لبت اما نکنم
دوش گفتی که وفایی بکنم ترسم از آنک
ناگهان در دلت آیت که کنم یا نکنم ؟