عبارات مورد جستجو در ۱۰۷۶۰ گوهر پیدا شد:
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹۴
خاقانی اساس عمر غم خواهد بود
مهر و ستم فلک بهم خواهد بود
جان هم به ستم درآمد اول در تن
و آخر شدنش هم به ستم خواهد بود
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۱
پیغام غمت سوی دلم می‌آید
زخمت همه بر روی دلم می‌آید
دل پیش درت به خاک خواهم کردن
کز خاک درت بوی دلم می‌آید
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۱۷
ساقی رخ من رنگ نمی‌گرداند
ناله ز دل آهنگ نمی‌گرداند
باده چه فزون دهی چو کم فایده نیست
کن سیل تو این سنگ نمی‌گرداند
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۲۳
کس همچو من غریب بی‌یار مباد
بیچاره و عاجز و گرفتار مباد
درد هجران مرا به جان آورده
هر جا که طبیب نیست بیمار مباد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۲
در باغچهٔ عمر من غم پرورد
نه سرو نه سبزه ماند، نه لاله، نه ورد
بر خرمن ایام من از غایت درد
نه خوشه نه دانه ماند، نه کاه نه گرد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۶
روزی فلکم بخت بد ار باز آرد
از این دل گم بوده خبر باز آرد
هجران بشود آتشم از دل ببرد
وصل آید و آبم به جگر باز آرد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۴
گردی لبت از لبم به بوسی آزرد
تب دوش تن مرا بیازرد به درد
امروز تبم برفت و تب خال آورد
تب خال مکافات لبم خواهد کرد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۷
غم شحنهٔ عشق است و بلا انگیزد
جان خواهد شحنگی و رنگ آمیزد
خاقانی اگر سرشک خونین ریزد
گو ریز که سیم شحنه زین برخیزد
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۳
خاکی دل من به آتش آگنده مدار
آبم مبر و چو خاکم افکنده مدار
چون کار من از بخت فراهم نکنی
در محنت و غم مرا پراکنده مدار
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۰
در عشق تو شد موی زبانم به گزاف
کان موی میان ز غم دلم کرد معاف
بر هر سر موی من غمت راست مصاف
موئی شده‌ام به وصف تو موی شکاف
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۳
زرین چکنم قدح گلین آر ای دل
پای از گل غم مرا برون آر ای دل
تا از گل گورم ندمد خار ای دل
گلگون می در گلین قدح دار ای دل
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۰۸
سوزی که در آسمان نگنجد دارم
وان ناله که در دهان نگنجد دارم
گفتی ز جهان چه غصه داری آخر
آن غصه که در جهان نگنجد دارم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۱۱
از کوی تو ای نگار زاری بردیم
آشفته دلی و بیقراری بردیم
ای مایهٔ شادمانی آخر ز درت
رفتیم و غمت به یادگاری بردیم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۳
چون پای غم ار ز مجلست بیرونم
از دست غمت چو می در آب و خونم
تو مجلس می نشانده دانم چونی
من غرقه خون نشسته دانی چونم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۷
خورشیدی و نیلوفر نازنده منم
تن غرقه به اشک در شکرخنده منم
رخ زرد و کبود تن سرافکنده منم
شب مرده ز غم، روز به تو زنده منم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۳۸
نونو غم آن راحت جان من دارم
جوجو جانی در این جهان من دارم
نازی که جهان بسوزد آن او دارد
آهی که فلک بدرد آن من دارم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۱
غمخوار توام غمان من من دانم
خون‌خوار منی زیان من من دانم
تو ساز جفا داری و من سوز وفا
آن تو تو دانی، آن من من دانم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۴
دود افکن را بگو که بس نالانم
دودی بر شد که دودگین شد جانم
بر من بدلی کرد به دل جانانم
دل گردانی مکن که سرگردانم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۴۵
ای کرده تن و جان مرا مسکن غم
در باغ دلم شکفته شد سوسن غم
تا پای مرا کشید در دامن غم
غم دشمن من شده است و من دشمن غم
خاقانی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۲۵۰
گفتی بروم، مرو به غم منشانم
تا دست به جان درنکند هجرانم
جانم به لب آمده است و من می‌دانم
هان تا نروی تا نه برآید جانم