عبارات مورد جستجو در ۵۵۴۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸
هر گل این بوستان، روی نگاری بوده است
هر پریشان سنبل او، زلف یاری بوده است
لاله کز بویش دل زاهد به مستی می کشد
زان بود میگون،که چشم پرخماری بوده است
جوی آبی را که می بینی به پیش سرو و گل
مهوشان بزم را آیینه داری بوده است
مرغ حقگو چون نبیند خون خود را ریخته؟
هر درختی، عارفان را چوب داری بوده است
این زمان گر همچو طغرا نیست یک بلبل، چه شد
پیش ازین، صد همچو او در هر بهاری بوده است
هر پریشان سنبل او، زلف یاری بوده است
لاله کز بویش دل زاهد به مستی می کشد
زان بود میگون،که چشم پرخماری بوده است
جوی آبی را که می بینی به پیش سرو و گل
مهوشان بزم را آیینه داری بوده است
مرغ حقگو چون نبیند خون خود را ریخته؟
هر درختی، عارفان را چوب داری بوده است
این زمان گر همچو طغرا نیست یک بلبل، چه شد
پیش ازین، صد همچو او در هر بهاری بوده است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۱۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۰
چون باده می کند مست، ما را هوای باران
دریای نشاه خیزد، از قطره های باران
مینا با پای ساغر، چون سر نهد به سجده
چیز دگر نخواند، غیر از دعای باران
پیداست عکس خوبی، از چار سوی عالم
آیینه خانه ای شد دهر از صفای باران
روزی که نیست چشمم، از جوش گریه پر آب
در کارخانه ابر،خالی ست جای باران
دارند برسر دست، جانهای تلخ و شیرین
باران برای ساغر، ساغر برای باران
پس ماندن از رفیقان، ننگ است بر سبکرو
بیجا نمی خروشد، سیل از قفای باران
طغرا مباش غافل، زین ابر خرقه آبی
پیری ست سبحه در کف، از قطره های باران
دریای نشاه خیزد، از قطره های باران
مینا با پای ساغر، چون سر نهد به سجده
چیز دگر نخواند، غیر از دعای باران
پیداست عکس خوبی، از چار سوی عالم
آیینه خانه ای شد دهر از صفای باران
روزی که نیست چشمم، از جوش گریه پر آب
در کارخانه ابر،خالی ست جای باران
دارند برسر دست، جانهای تلخ و شیرین
باران برای ساغر، ساغر برای باران
پس ماندن از رفیقان، ننگ است بر سبکرو
بیجا نمی خروشد، سیل از قفای باران
طغرا مباش غافل، زین ابر خرقه آبی
پیری ست سبحه در کف، از قطره های باران
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۰۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲۱