عبارات مورد جستجو در ۲۳۸ گوهر پیدا شد:
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۴
گوش کردن سخنان تو غلط بود غلط
رفتن از ره به زبان تو غلط بود غلط
از تو هر جور که شد ظاهر و کردم من زار
حمل بر لطف نهان تو غلط بود غلط
من بی‌نام و نشان را به سر کوی وفا
هرکه می‌داد نشان تو غلط بود غلط
با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق
هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط
تا ز چشم تو فتادم به نظر بازی من
هر کجا رفت گمان تو غلط بود غلط
در وفای خود و بدعهدی من گرچه رقیب
خورد سوگند به جان تو غلط بود غلط
محتشم در طلبش آن همه شب زنده که داشت
چشم سیاره فشان تو غلط بود غلط
محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۵
صبر در جور و جفای تو غلط بود غلط
تکیه برعهد و وفای تو غلط بود غلط
پیش ابروی کجت سجده خطا بود خطا
سر نهادن به رضای تو غلط بود غلط
با تو شطرنج هوس چیدن و بودن ز غرور
ایمن از مغلطهای تو غلط بود غلط
دردبر درد خود افزودن و صابر بودن
به تمنای دوای تو غلط بود غلط
چون بناشادیم ای شوخ بلا بودی شاد
شادبودن به بلای تو غلط بود غلط
بود چون رای تو آزار من از بهر رقیب
دیدن آزار برای تو غلط بود غلط
محتشم حسرت پابوس تو چون برد به خاک
جانفشانیش به پای تو غلط بود غلط
شیخ بهایی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۷
افسوس که عمر خود تباهی کردیم
صد قافلهٔ گناه، راهی کردیم
در دفتر ما نماند یک نکته سفید
از بس به شب و روز سیاهی کردیم
رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۸۴
چون گسی کردمت بدستک خویش
گنه خویش بر تو افگندم
خانه از روی تو تهی کردم
دیده از خون دل بیاگندم
عجب آید مرا ز کردهٔ خویش
کز در گریه‌ام، همی خندم
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵۳
دل به زلفت سپر دم رفتم
ور به زنجیر کردم و رفتم
چون غمت جمله قسمت من شد
غم تو جمله خوردم و رفتم
گر ترا بود زحمتی از من
زحمت خویش بردم ورفتم
تاترا دیدم و ندادم جان
والله از زیستن پشیمانم
رودکی : ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه
بخش ۷۱
بس که برگفته پشیمان بوده‌ام
بس که بر ناگفته شادان بوده‌ام
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۴۴
یک نیمه عمر خویش به بیهودگی به باد
دادیم و هیچ گه نشدیم از زمانه شاد
از گشت آسمان و ز تقدیر ایزدی
بر کس چنین نباشد و بر کس چنین مباد
یا روزگار کینه کش از مرد دانشست
یا قسم من ز دانش من کمتر اوفتاد
سنایی غزنوی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۱۹۰
ای کاشکی ز مادر گیتی نزادمی
یا پس چو زاده بودم جان را بدادمی
چون زادم و ندادم جان آن گزیدمی
کاندر دهان خلق به نیکی فتادمی
نیکو چو نیست یافتمی باری از جهان
آخر کسی که رازی با او گشادمی
امروز بس زدی پس و بسیار بدترم
فردا مباد گر بود او من مبادمی
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۴۰
گفتم ترا مدیح دریغا مدیح من
خود کرده‌ام ندارد باکرد خویش سود
چون احتلام بود مرا مدح گفتنت
بیدار گشتم آب نه درجای خویش بود
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۲۹۹
دوش دور از تو ای مدبر عقل
نه به تدبیر عقل دوراندیش
پیشت از گونه گونه بی‌نفسی
که نگون باد نفس کافرکیش
کرده‌ام آنکه یاد آن امروز
می‌کند جانم از خجالت ریش
هیچ دانی چگونه خواهم گفت
عذر می خوردگی و مستی خویش
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۳۸ - در عذر غیبت از مجلس مخدوم
من بدعهد را چه می‌گویی
هرچه گویی سزای آن هستم
حاکم ار جرم من بود مردم
داور ار لطف تو بود جستم
لطف باری بریده باد از من
تا به خدمت چرا نپیوستم
می‌ندانم ز پای سر زین غم
تا برفت آن سعادت از دستم
خواستم تا بیایم و گویم
کز حریفان دینه چون رستم
به سر تو که ذات هشیاریست
که هنوز این زمان چنان مستم
که گشادن نمی‌توانم چشم
وین قوافی به حیله بربستم
انوری : مقطعات
شمارهٔ ۳۶۰ - در عذر
ای همه سیرت تو هنگ و ثبات
چه کنم بی‌ثبات و بی‌هنگم
گر خطایی برفت بر قلمم
هست از آن شرم چون قلم رنگم
تا نگویی که شعر نیرنگیست
حاش لله نه مرد نیرنگم
از جهانی به تست فخرم و بس
گرچه هست از جهانیان ننگم
الحق الحق بدانچه کردستم
در خور هر عتاب و هر جنگم
چه شود از من این گران مشمر
هم تو دانی که بس سبک سنگم
بد مشو با من و مکن دل تنگ
که ز بد کرده نیک دلتنگم
انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۸۸
گفت آنکه مرا ره سلامت بنمود
کان بت نکند وفا و برگردد زود
دی آن همه گفتها یقین گشت و نبود
وامروز نداردم پشیمانی سود
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۱۱
ما را بس و ما را بس و ما بس کردیم
ما پشت بروی یار ناکس کردیم
مردار همه نثار کرکس کردیم
در قبلهٔ تو نماز واپس کردیم
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۳۸۴
آن کیست کز این تیر نشد همچو کمان
وز زخم چنین تیر گرفتار چنان
وانگه خبر یافت که این پای بکوفت
از دست هوای خود نشد دست زنان
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۴۰۶
ای دل چه شدی ز دست دستی میزن
دست از هوس عشوه‌پرستی میزن
گوئیکه چه ره زنم چو من دست زنم
چون نرگس مستش ره‌مستی میزن
مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۵۰
ای کاش که من بدانمی کیستمی
در دایرهٔ حیات با چیستمی
گر پنبهٔ غفلتم نبودی در گوش
بر خود به هزار دیده بگریستمی
پروین اعتصامی : مثنویات، تمثیلات و مقطعات
بیت
برهنمائی چشم، این ره خطا رفتم
گناه دیدهٔ من بود، این خطاکاری
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۲۶۷
آنچه ما از دل‌سیاهی با جوانی کرده‌ایم
هرچه با ما می‌کند پیری، سزاواریم ما
صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تک‌بیت شمارهٔ ۴۲۳
غفلت پیریم از عهد جوانی بیش است
خواب ایّام بهارم به خزان افتاده است