عبارات مورد جستجو در ۱۰۴۶ گوهر پیدا شد:
فصیحی هروی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۵۶
فصیحی هروی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۶۳
میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۱۲
از تو ما را آب در جوی تمنا آتش است
عشق بازی چون مزاج باده گویا آتش است
ای معلم کشتی ما مشکل آید بر کنار
کاندر اقلیمی که مائیم آب دریا آتش است
ساغر از می بادت ای ساقی مرا معذور دار
در مذاق عشق بازان جام صهبا آتش است
دین زرتشتی مگرای دل که در تکریم تو
همچو کانون روز وشب در سینه ی ما آتش است
مردم چشم تو را اشراق اکنون جای خواب
آن هم آغوش که در خورداست شبها آتش است
عشق بازی چون مزاج باده گویا آتش است
ای معلم کشتی ما مشکل آید بر کنار
کاندر اقلیمی که مائیم آب دریا آتش است
ساغر از می بادت ای ساقی مرا معذور دار
در مذاق عشق بازان جام صهبا آتش است
دین زرتشتی مگرای دل که در تکریم تو
همچو کانون روز وشب در سینه ی ما آتش است
مردم چشم تو را اشراق اکنون جای خواب
آن هم آغوش که در خورداست شبها آتش است
میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۱۴
این زمینی ست که جولانگاه جانان بوده ست
در تن از جلوه ی جانان منش جان بوده است
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش خجل از ریگ بیابان بوده است
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
کعبه ی حاجت این گنبد گردان بوده است
این زمینی ست که از غیرت خاک چمنش
آتش اندر جگر چشمه ی حیوان بوده است
این زمین داوری کشور امکان کرده ست
این زمین سجده گه روضه ی رضوان بوده است
بارها پیش درش چرخ برین برده نماز
بارها عقل کلش نایب و دربان بوده است
اندرین کوی گرد است که چون نور بصر
خانه افروز جلیدیه ی امکان بوده است
ابر تا بر سر او سایه فکن گشته زشرم
زیرسیلاب عرق غرقه ی طوفان بوده است
خجلت از ذره ی خاک حرمش برده سحاب
گر همه مهر و مهش قطره ی باران بوده است
در تن از جلوه ی جانان منش جان بوده است
این زمینی ست که از نور جمال ورخ دوست
آفتابش خجل از ریگ بیابان بوده است
این مدینه ست همانا که حریم حرمش
کعبه ی حاجت این گنبد گردان بوده است
این زمینی ست که از غیرت خاک چمنش
آتش اندر جگر چشمه ی حیوان بوده است
این زمین داوری کشور امکان کرده ست
این زمین سجده گه روضه ی رضوان بوده است
بارها پیش درش چرخ برین برده نماز
بارها عقل کلش نایب و دربان بوده است
اندرین کوی گرد است که چون نور بصر
خانه افروز جلیدیه ی امکان بوده است
ابر تا بر سر او سایه فکن گشته زشرم
زیرسیلاب عرق غرقه ی طوفان بوده است
خجلت از ذره ی خاک حرمش برده سحاب
گر همه مهر و مهش قطره ی باران بوده است
میرداماد : غزلیات
شمارهٔ ۳۰
حسنت کشید گرد مه از مشک ناب خط
یعنی کشم ز خوبی بر آفتاب خط
ز آشوب تار زلف تو در رستخیز حسن
شد بر رخ تو نسخه یو م الحساب خط
دود دلم که در سر زلف تو جا گرفت
گوئی که شد بر آن رخ خورشید تاب خط
شنجرف بر حوالی خط دیده ایم لیک
کس دیده بر حواشی لعل مذاب خط
در کیش تو حلال بود خون دل بریز
ای چهره تو علت حسن کتاب خط
نور فروغ حسن ترا خط حجاب نیست
کی برفروغ معنی گردد حجاب خط
در وجه جزیه زلف تو بستد ز نافه مشک
یا داد بر خراج رخت آفتاب خط
گفتی شراب ساغر خوبیست چهره ام
زلفم ببین که کرد رقم بر شراب خط
زلف تو گرد آتش رخسار خط نگاشت
بخت من است آنکه نگارد بر آب خط
بر آتش عذار تو تا خط کشید حسن
در جان خامه شعله زد از التهاب خط
یعنی کشم ز خوبی بر آفتاب خط
ز آشوب تار زلف تو در رستخیز حسن
شد بر رخ تو نسخه یو م الحساب خط
دود دلم که در سر زلف تو جا گرفت
گوئی که شد بر آن رخ خورشید تاب خط
شنجرف بر حوالی خط دیده ایم لیک
کس دیده بر حواشی لعل مذاب خط
در کیش تو حلال بود خون دل بریز
ای چهره تو علت حسن کتاب خط
نور فروغ حسن ترا خط حجاب نیست
کی برفروغ معنی گردد حجاب خط
در وجه جزیه زلف تو بستد ز نافه مشک
یا داد بر خراج رخت آفتاب خط
گفتی شراب ساغر خوبیست چهره ام
زلفم ببین که کرد رقم بر شراب خط
زلف تو گرد آتش رخسار خط نگاشت
بخت من است آنکه نگارد بر آب خط
بر آتش عذار تو تا خط کشید حسن
در جان خامه شعله زد از التهاب خط
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۴
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۴
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۳۶
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۷۵
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۹۷
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۳
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۵۵
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۵
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۱۷۶
میرداماد : رباعیات
شمارهٔ ۲۳۳