عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۳
دردم که بهار نیست گلزار مرا
هجرم که علاج نیست بیمار مرا
پیراهن صبرم که ز دست غم دوست
چاکی شده سر نوشت هر تار مرا
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۶
از زهر بلا پرست پیمانه ما
دورست ز ملک عافیت خانه ما
آن خانه خراب بی‌نصیبیم که جغد
بگریزد ازین گوشه ویرانه ما
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹
دیشب ز دلم شعله آهی برخاست
وز دود دلم روز سیاهی برخاست
تو ابری و ما گیاه تشنه جگریم
کی ابر به کینه گیاهی برخاست
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۴۱
دل با غم آن صنم سپردیم و گذشت
این جام به دست جم سپردیم و گذشت
هر نقد نفس که بود درمخزن جان
نشمرده به دست غم سپردیم و گذشت
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۴۲
امشب که طرب از دل مهجور برفت
نومید طبیب از سر رنجور برفت
گفتم که تماشای رخ درد کنم
ناگه ز چراغ زندگی نور برفت
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۴۶
آن می که دلش به صد تمنا می‌خورد
در میکده نی صاف از آن ماند نه درد
آن حسن که دل ز دست مجنون می‌برد
سوگند به جان غم که با مجنون مرد
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۴۹
آنم که ز من زبان سخن نپذیرد
گر روح شوم تمام تن نپذیرد
از بس که شدم دست زد رد و قبول
آیینه ز ننگ عکس من نپذیرد
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۵۲
ز آن پیش دلا که هجر زارت بکشد
زنهار چنان کنی که یارت بکشد
بر وعده او ز سادگی دل ننهی
کاری نکنی که انتظارت بکشد
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۶۰
چون اشک ز خون هوسم ساخته‌اند
چون ناله ز دود نفسم ساخته‌اند
بیگانه پرواز مرادست پرم
گویی ز برای قفسم ساخته‌اند
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۶۴
روزم ز فراق دود گلخن سازند
در وصل شبم چراغ ایمن سازند
شمعم که درین انجمن راز مرا
هر صبح کشند و باز روشن سازند
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۸۰
چون در جگرت ناوک غم‌بند شود
مگذار که دل به ناله خرسند شود
دریا دریا ز دیده آتش می‌ریز
کان خشک‌نهال ازین برومند شود
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۹۰
دیریست که از سینه‌ام آهی ندمید
زین مزرع غم خشک گیاهی ندمید
هر چند که بی تو دیده را دادم آب
زین شور زمین گل نگاهی ندمید
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۰۸
آنم که بهار دارد از باغم ننگ
هم بوی گریزد از گل من هم رنگ
در بادیه‌ای آمده پایم بر سنگ
کآنجا نه شتاب راه دارد نه درنگ
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۸
شب دیده به سیل اشک چندان شستم
کز روی نظاره گرد حرمان شستم
هر قافله نگه که نه سوی [تو] رفت
نقش پی او ز روی مژگان شستم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۱۹
جانا به غم تو زندگانی کردم
غمهای ترا همدم جانی کردم
تا گرد من از کوی تو نتواند رفت
جان در سر کار ناتوانی کردم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۲
در دیده ز اشک نوبهاری دارم
در سینه ز داغ لاله‌زاری دارم
لب پر شکر از ناله زاری دارم
در آینه با خود سروکاری دارم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲۶
آنم که به غم مصاحب دیرینم
بر چهره عیش دوستداران چینم
بیهوده کارخانه تکوینم
همچون پل رودخانه قزوینم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۱
چون غنچه ازین باغ شتابان رفتیم
گر تنگدل آمدیم خندان رفتیم
دیدیم که دوست خوشدل از دوری ماست
صد مرحله زآن جانب حرمان رفتیم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۷
برخیز که از ناله سپاهی بکشیم
وز برق غم انتقام کاهی بکشیم
امروز بنالیم مبادا فردا
هجران ندهد امان که آهی بکشیم
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۱۴۶
از بس که به رسم دل بی‌حاصل من
شد دوست گزین غیردشمن دل من
بستم در دل بر رخ یادش که مباد
با غیر قدم نهد به سرمنزل من