عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۱
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۲
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۴
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۶
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۸
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۴۹
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵۲
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵۳
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵۵
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵۸
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۵۹
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۰
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۱
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۲
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۳
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۴
دم شاهی زنم از بندگی حضرت تو
حلقهای گر ز سر زفت تو در گوش کنم
دل ز همخوابگی حور برآساید اگر
با خیال تو شبی دست در آغوش کنم
چگونه سر بدر آرم ز حلقّ سر زلفت
اسیر بند بپای و غلام حلقه بگوشم
شکوه سلطنت ایخواجه بر تو باد مسلّم
که من گدائی کویش بعالمی نفروشم
مرا که تگ همی آمدی ز صحبت شاهان
پس سراغ تو اکنون گدای خانه بدوشم
ز چین زلف تو بوئی رسیده تا بمشامم
حدیث عنبر سارا فسانه ایست بگوشم
ز دست بردۀ آنساقی است هوش و گرنه
گو است شاهد مجلس که من شراب ننوشم
حلقهای گر ز سر زفت تو در گوش کنم
دل ز همخوابگی حور برآساید اگر
با خیال تو شبی دست در آغوش کنم
چگونه سر بدر آرم ز حلقّ سر زلفت
اسیر بند بپای و غلام حلقه بگوشم
شکوه سلطنت ایخواجه بر تو باد مسلّم
که من گدائی کویش بعالمی نفروشم
مرا که تگ همی آمدی ز صحبت شاهان
پس سراغ تو اکنون گدای خانه بدوشم
ز چین زلف تو بوئی رسیده تا بمشامم
حدیث عنبر سارا فسانه ایست بگوشم
ز دست بردۀ آنساقی است هوش و گرنه
گو است شاهد مجلس که من شراب ننوشم
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۶
تا پی عربده مژگان تو پیوست بهم
شست زنجیری زلف تو ز جان دست بهم
بسر زلف تو از شانه شکستی مرساد
که شکست دل ما را نتوان بست بهم
پیش چشم تو اگر جان نسپارم چکنم
با دو صد تیر که بر جست ز یک شست بهم
تا سر و کار تو با خانۀ خمار فتاد
ای بسا توبۀ زهاد که بشکست بهم
نیرّ اندر سر راه طلب از پای فتاد
خرم آنروز که با دوست دهد دست بهم
شست زنجیری زلف تو ز جان دست بهم
بسر زلف تو از شانه شکستی مرساد
که شکست دل ما را نتوان بست بهم
پیش چشم تو اگر جان نسپارم چکنم
با دو صد تیر که بر جست ز یک شست بهم
تا سر و کار تو با خانۀ خمار فتاد
ای بسا توبۀ زهاد که بشکست بهم
نیرّ اندر سر راه طلب از پای فتاد
خرم آنروز که با دوست دهد دست بهم
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۷
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۸
نیر تبریزی : سایر اشعار
شمارهٔ ۶۹ - تضمین
منم امروز که در صنعت عشق استادم
آه جانکاه مرا تیشه و من فرهادم
بعث نیست در این دیر کهن فریادم
فاش میگویم و ازگفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم
چون کشم رخت از ایندهکده یست رواق
پا نهم بر سر این نه فلک زرین طاق
بر سر سدرۀ طولی فکنم طرح وثاق
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
در ازل مسکن و مألوف نه اینجایم بود
گلشن قدس و لب ماء معین جایم بود
پایۀ چرخ برین پست ترین جایم بود
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
چو بدین دیر بر افتادم از آن بزه سرور
خیره شد چشم دلم از اثر شعلۀ طور
بسر افکنده مرا آرزوی وصل تو شور
سایه طوبی و دل جوئی حور و لب جوی
بهوای سر کوی تو برفت از یادم
واعظ افسانۀ بیهوده مخوان با من زار
که من شیفته را پند نیاید در کار
دل سودا زده چون برکنم از مهر نگار
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چکنم حرف دگر یاد نداد استادم
آه جانکاه مرا تیشه و من فرهادم
بعث نیست در این دیر کهن فریادم
فاش میگویم و ازگفتۀ خود دلشادم
بندۀ عشقم و از هر دو جهان آزادم
چون کشم رخت از ایندهکده یست رواق
پا نهم بر سر این نه فلک زرین طاق
بر سر سدرۀ طولی فکنم طرح وثاق
طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق
که در این دامگه حادثه چون افتادم
در ازل مسکن و مألوف نه اینجایم بود
گلشن قدس و لب ماء معین جایم بود
پایۀ چرخ برین پست ترین جایم بود
من ملک بودم و فردوس برین جایم بود
آدم آورد در این دیر خراب آبادم
چو بدین دیر بر افتادم از آن بزه سرور
خیره شد چشم دلم از اثر شعلۀ طور
بسر افکنده مرا آرزوی وصل تو شور
سایه طوبی و دل جوئی حور و لب جوی
بهوای سر کوی تو برفت از یادم
واعظ افسانۀ بیهوده مخوان با من زار
که من شیفته را پند نیاید در کار
دل سودا زده چون برکنم از مهر نگار
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چکنم حرف دگر یاد نداد استادم