جامی : لیلی و مجنون
بخش ۳۰ - باز خریدن مجنون غزالی را از صیاد و آزاد کردن وی بر یاد لیلی کردن وی بر یاد لیلی
جامی : لیلی و مجنون
بخش ۵۷ - در نصیحت فرزند ارجمند رزقه الله تعالی سعادالدارین و اوصله من مضیق خیر العلم الی فسح مشاهد العین
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۵ - در دعای دولتخواهی حضرت ولایت پناهی عبیداللهی لازالت ایام بقائه مصونة عن التناهی و مأمونة عن اصابة الدواهی
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۷ - جواب از این سؤال که چون دعای مظلوم مستجاب است چرا دعای اکثر مظلومان از اجابت در حجاب است
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۸ - گوش خالی فرزند ارجمند را به گوهر پند گوهر بند کردن و لوح ساده اش را به نقوش نصیحت نشانمند ساختن
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۹ - در نصیحت نفس مفلس از بضاعت طاعت و دلالت وی به طریق تجرید و قناعت
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۰ - حکایت آن از قافله حاجیان دور افتاده با آن پیر زال در بادیه قناعت بر قدم توکل ایستاده
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۲ - حکایت آن خاد که گوش بر افسانه غوک نهاد و نقد را به امید نسیه از دست بداد
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۴ - معارضه حکیم و لئیمی که صورت این چون سیرت آن آراسته بود و صورت آن چو سیرت این ناپیراسته
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۵ - داستان آفتاب دولت فیلقوس به سر دیوار رسیدن و آیینه اسکندری را در مقابله آن داشتن و فروغ آن را در وی دیدن و سلطنت رابه ربقه تصرف وی در آوردن و از استاد وی ارسطو طلب وصیت کردن
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۶ - حکایت آن پیر که جوان گریان را دید و موجب گریه او را پرسید
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۷ - داستان اسکندر که خود را بر خاک تواضع انداخت و از خاک تواضع سر بر اوج ترفع افراخت
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۱ - خردنامه افلاطون
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۴ - حکایت آن مرغ ماهیگیر که حیله ای ساخت و آن ماهی ساده را در دام انداخت
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۵ - خردنامه بقراط
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۶ - حکایت اعراض پدر حکیم از تربیت پسر لئیم
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۷ - خردنامه فیثاغورس
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۸ - حکایت آن طفل خرد که نان بزرگ در دست داشت، می خورد و می گریست که این نان اندک است و اشتهای من بسیار
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۲۹ - خردنامه اسقلینوس
جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۳۱ - خردنامه هرمس