عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۹
زین گلستان همه سودم به زیان می ماند
چون گل زرد، بهارم به خزان می ماند
سر زلفش که مرا دشمن جان بود به دست
در کف شانه به سررشته جان می ماند
لب گل از گهرآمیزی دندان خالی ست
تا نخندیده، به آن غنچه دهان می ماند
می گریزد ز برم با قد چون تیر خدنگ
قامت خم شده ام تا به کمان می ماند
تازگی ریخته و نقش قدم پیدا نیست
راه آن گل، به ره آب روان می ماند
بس که در سینه ام آشوب غمش تعبیه است
آه اگر می کشم از دل، به فغان می ماند
خوردن بوسه گنه، چاشنی عیش حرام
شب وصل تو به روز رمضان می ماند
چون گل زرد، بهارم به خزان می ماند
سر زلفش که مرا دشمن جان بود به دست
در کف شانه به سررشته جان می ماند
لب گل از گهرآمیزی دندان خالی ست
تا نخندیده، به آن غنچه دهان می ماند
می گریزد ز برم با قد چون تیر خدنگ
قامت خم شده ام تا به کمان می ماند
تازگی ریخته و نقش قدم پیدا نیست
راه آن گل، به ره آب روان می ماند
بس که در سینه ام آشوب غمش تعبیه است
آه اگر می کشم از دل، به فغان می ماند
خوردن بوسه گنه، چاشنی عیش حرام
شب وصل تو به روز رمضان می ماند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۵۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۵۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۵۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۱
زلفی که بر زبان و دل شانه بگذرد
ماند به آن شبی که به افسانه بگذرد
دل صبح خیز مشق بر آتش دویدن است
دارم امید آنکه ز پروانه بگذرد
در بزم وصل، تشنه لبان را خمار هجر
چندان امان نداد که پیمانه بگذرد
غیر از دلم که خانه بدوش تجرد است
جغدی ندیده ام که ز ویرانه بگذرد
در زلف او دلم سر و برگ جدل نداشت
استاد یک کنار که تا شانه بگذرد
از اتحاد، در دل ما می کند خطور
حرفی اگر به خاطر جانانه بگذرد
ماند به آن شبی که به افسانه بگذرد
دل صبح خیز مشق بر آتش دویدن است
دارم امید آنکه ز پروانه بگذرد
در بزم وصل، تشنه لبان را خمار هجر
چندان امان نداد که پیمانه بگذرد
غیر از دلم که خانه بدوش تجرد است
جغدی ندیده ام که ز ویرانه بگذرد
در زلف او دلم سر و برگ جدل نداشت
استاد یک کنار که تا شانه بگذرد
از اتحاد، در دل ما می کند خطور
حرفی اگر به خاطر جانانه بگذرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵