عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۰
زلف شبرنگ، پریشان بر و دوش مکن
خویش را بیهده چون کعبه سیه پوش مکن
تا ز قانون طرب، دست نشویی در بزم
رود اشکم چو درآید به صدا، گوش مکن
بوی شیر از لب چون لعل ترت می آید
آب اگر در قدح باده بود، نوش مکن
شب به گلشن چو روی، دست به شوخی مگشا
گل چراغی به رهت داشته، خاموش مکن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۳
شد سفید از انتظارت چشم تر، بنمای رخ
شیر چون در آب کردی، آب هم در شیر کن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۴
ز چشمان او چون نخواهم نگاهی؟
که آسان بود می زمستان گرفتن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۷
ماییم و گفتن شعر، در وصف آن گل رو
بر وزن مصرع زلف، در بحر بیت ابرو
سیر از قدح چه سان گشت، در یک دو روز نرگس؟
دل می کشد به ساغر، سبز است تا لب جو
در شیوه رمیدن، وحشی نگاه او را
همچشمی از ازل بود، با گله گله آهو
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۸
هر چه می گویی، ز چشم عشوه پردازش بگو
وز اشارتهای ابروی اداسازش بگو
شکوه ناسازی هجران، به آن مه گفتنی ست
گر نبینی رو ازو، در پیش دمسازش بگو
کعبه در برروی مردم بسته، نامش را مبر
لب به وصف دیر بگشا، از در بازش بگو
تا زند سازنده غم، نقشها بر آب صوت
رود چشم را ببین، در پرده سازش بگو
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۹
در مدرسه عشق، به نادانی من کو؟
آشفته دماغی به پریشانی من کو؟
در غمکده دهر، غم افتاده فراوان
لیکن چو غم بی سروسامانی من کو؟
در مصر، عزیزان وطن رانکند یاد
بویی ز وفا با مه کنعانی من کو؟
مهمان خودم کرد قضا، لیک به خواری
جز دامن من، سفره مهمانی من کو؟
گفتی که پریشان شده ای نیست چو زلفم
با زلف تو، سامان پریشانی من کو؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۶
بدن غنچه نباشد به صفای تن او
نیست با جامه گل، نکهت پیراهن او
نیست در خانه ما دختر رز پرده نشین
مرد اگر مرد بود، پرده نخواهد زن او
می گذارم به گریبان ز پی چاک زدن
دست بردارم اگر یک نفس از دامن او
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۰
دلم صدره به گلشن رفته، لیکن
ز شرم بلبلان یک گل نچیده
تنم را از ضعیفی داده پرواز
چو رنگ از چهره زردم پریده
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۶
ز بس می روید امشب از چراغ ما گل شادی
به دست عندلیبش می توان دادن چو گلدسته
بدین رم کرده طالع، دامن وصلش چه سان گیرم
جهد از دست مردم صید [و] دام از دست من جسته
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۹
دست رد بر ساغر صهبا منه
بدعتی در قبله مینا منه
صدهزاران چون تو بلبل دیده است
دل به عهد آن گل رعنا منه
کشتی ما را به ساحل واگذار
بار غم بر سینه دریا منه
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۵۶
بس که پاشید ازو ناز و نیاز از من ریخت
چشم تا کار کند، ناز و نیاز افتاده
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۵۸
یارب از نسرین، چراغ لاله را پروانه ده
دود ریحان را زگل، جوشی در آتشخانه ده
سنبل این دشت، بوی زلف لیلی می دهد
طره اش را از نسیم بید مجنون، شانه ده
می زند واعظ به سرمستان بزم عشق، طعن
آشنایان را پناه از کاوش بیگانه ده
گر شود انگشت زاهد رهبرم در کار عشق
تاب سرگردانی ام چون سبحه صد دانه ده
من به پایین خانه دار فنا راضی نیم
همچو منصورم ز عزت جا به بالا خانه ده
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۵
مردمکم داده تن به خاک نشینی
بی تو ز بس دیده ام غبار گرفته
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۷
ای گشوده چشمت از هر سو در میخانه ای
وز شراب غمزه ات پر گشته هر پیمانه ای
گر خرابی ره نیابد در غم آباد جهان
از کجا آید به کف، دیوانه را ویرانه ای
نیست در زلف سیاهش، گرم جولان شانه ای
خویش را بر دود شمعی می زند پروانه ای
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۸
داغ رشک باغبان کهنه اش گل می کند
بلبل ما چون ببیند باغبان تازه ای
یاد آن بزمی که از نزدیکی مینای وصل
جسم زارم همچو ساغر یافت جان تازه ای
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۵
جنگ با من دارد ای دل تا طلبکارش تویی
از من آن بدخو چه می خواهد، گرفتارش تویی
ماه من، گفتی چرا افتاده گیسو در پی ام؟
چون نیفتد در پی ات، شمع شب تارش تویی
چون نباشد بی صفا در جنب رویت آفتاب؟
این چمن را او گل زرد است و گلنارش تویی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۶
کس چه می داند که پیمانت نمی ماند درست
گر ز بدمستی قدح را بر سر ما نشکنی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۲
داد بی موجب عنانم را به دست رهزنی
آنچه من از دوست دیدم، کس ندید از دشمنی
بر نمی تابد دلم از نازکیها حرف سخت
صد شکست آید برین مینا، ز خارا گفتنی
سبز پوشیدن مکرر گشت ای سرو چمن
گر توانی، همچو مینا سرخ کن پیراهنی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۴
من و ذوق باده نوشی، ز ایاغ صبحگاهی
گل نغمه تازه کردن، به دماغ صبحگاهی
شب زلفت از کفم شد، به چه عمر زنده مانم؟
که رسید روز مرگم، چو چراغ صبحگاهی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۹۶
رخ لاله، زلف سنبل، لب غنچه، صوت بلبل
همه چیز داری ای گل، چه کنم وفا نداری