عبارات مورد جستجو در ۶۶۱۷ گوهر پیدا شد:
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٩
عزلت و انزوا و تنهایی
برهانندت از هزار بلا
رسته از دام هر زبون گیری
زین چنین حال ها بود عنقا
گوشه ای و جریده ای که در او
جمع باشد لطایف شعرا
هر که دارد بسان ابن یمین
نیست تنها که هست با تنها
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٢٣
فراخ دستی ز اندازه مگذران چندان
که آفتاب معاشت به دل شود بسها
نه نیز پیرو امساک را زبونی کن
چنانکه دامن همت دهی ز دست رها
وسط گزین که گزیدست سید عربی
بدین حدیث که خیر الامور اوسطها
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣٠
مده دل ز دست ارغمی هست و خوفی
که آید دو چندانت شادی و یسرا
نه ایزد چنین گفت در وحی منزل
مع العسر یسرا مع الیسر عسرا
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٣۶
اگر نیک و گر بد چو خواهد رسید
ز ایام عمر تو روزی بشب
ببین روز را تا صلاح تو چیست
بغم به که آری بشب یا طرب
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۴١
من ار چند باری بدل گفته ام
که چون هست کار جهان منقلب
جهان جهانرا بشادی گذار
مکن خویشتن را بغم مضطرب
ولیکن دل خسته هم روز غم
بشب چون رساند بلهو و لعب
چو چرخ کهن هر دم از نو غمی
نهد پیش من حیث لا یحتسب
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵۴
از کوی حیات تا در مرگ
جز نیم نفس مسافتی نیست
وین طرفه که اندرین مسافت
گامی ننهی که آفتی نیست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵۶
ای پسر در ضبط آنچت هست جهدی مینمای
تا زهر چ آن نیست اندوهی نباید خوردنت
لیکن ار ضبط از ره امساک خواهی کردنش
خون نام و ننگ تو زانپس بود در گردنت
بشنو از من تا نمایم در معاشت راه راست
سنت ابن یمین باید بجای آوردنت
از در افراط و ازتفریط بودن محترز
بر طریق اقتصاد آهنگ باید کردنت
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٧
ایدل وفا امید مدار از مدار چرخ
کین هرزه گرد مالک ادوار خویش نیست
گر چون سپهر گرد جهان دورها کنی
یکدل به تیر می نتوان زد که ریش نیست
لطف ملک ز سگ صفتان آرزو مبر
کاندر نهاد گرگ شبانی میش نیست
هر جا که صیت مکرمت آنجا قویترست
آواز طبل و حیله روباه بیش نیست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۶٣
یفلک با من اگر بد کنی ار نیک رواست
نه مرا از تو هراس و نه بتو امیدست
ور دلم محنت دور تو کشد باکی نیست
رسم محنت کشی اهل هنر جاویدست
تیر گردون همه انواع فضایل دارد
لیک در ملک طرب کامروا ناهیدست
هر کمالی که مرا هست تو نقصان بینی
چه کنم عود ز جهل تو چو شاخ بیدست
ور سفالی بود اندر نظرت جام جمی
گنه از خفت عقل است نه از جمشیدست
چشم خفاش اگر پرتو خورشید ندید
جرم بر دیده خفاش نه بر خورشیدست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ٧٠
ایدل هوشیار اگر چه سپهر
با تو در شیوه مواسا نیست
مخور انده که با همه تنها
هستش اینحال با تو تنها نیست
کیست باری سپهر هرزه روی
کایستادن دمیش یارا نیست
بی ثباتیست بیسر و پائی
در جهان با کسش مدارا نیست
سر فرو ناوری بوعده او
می نبینی که پای بر جا نیست
گر تو خواهی که بر خوری از عمر
خلق را خود جز این تمنا نیست
نقد امروز را مده از دست
دی برفت و امید فردا نیست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٠٢
چنان سزد که ز کار جهان نفور بود
کسیکه پیرو گفتار مردم داناست
ز بیوفائی گیتی اگر نئی آگاه
بقصر خواجه نگه کن که اندرو پیداست
درین سرا و درین صفه و درین مسند
بسی امیر نشست و وزیر ازو برخاست
توهم روی و نمانی درین سرا جاوید
گرت خوش آید و ورنه منت بگفتم راست
چو اختیار نداری بسان ابن یمین
نکوتر از همه کارت رضای دل بقضاست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٠٣
چیزیکه رفت رفت مکن یاد ازو دگر
زیرا که تازه کردن غم کار عقل نیست
تا نقد روزگار تو را کم زیان شود
بگذر از آن متاع که دربار عقل نیست
خار عقال عقل بیفکن زبار دل
غم یار آن کسی است که او یار عقل نیست
مانند بلبلان همه بی برگ و بینواست
هر دل که خستگی وی از بار عقل نیست
خوش روزگار ابن یمین کش خدای داد
آزادگی از آن که گرفتار عقل نیست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١١۶
در بهشت است هر که در وطنش
نعمتی هست و جیق و واقی نیست
کنج عزلت گزید و در عالم
در پی طارم و رواقی نیست
هر دم از ناگوار ناجنسیش
همنشینی و هم وثاقی نیست
هر که جفت چنین مراد بود
همچو او در زمانه طاقی نیست
خوش کسی کین سعادتش باشد
هست شاهی و طمطراقی نیست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١۵٢
گر چو سندان بود ترا دندان
چون کهن شد ز دردمندانست
در جوانی مرا چو سندان بود
آنچه دندان و وزن دندانست
وین زمانم که نوبت پیری است
ضعف دندان و وهن حمدانست
گر یکی ناتوان شود چه عجب
چند کارم کند نه سندانست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١۵۶
گر آسیای چرخ ترا آرد میکند
باید که همچو قطب نمائی در آن ثبات
روزی دو گر شود ایام بد کنش
هم عاقبت نکو شود ار باشدت حیات
تا زنده ئی مدار ز احداث دهر باک
بیرون ز مرگ سهل بود جمله حادثات
گر نوازد فلکت غره مباش از پی آن
کش صعودی نبود کونه هبوطی ز پی است
ور بلندی دهدت بخت بدان نیز مناز
کارتفاعی نبود کش نه سقوطی ز پی است
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١۵٨
ما بدوری فتاده ایم کنون
که عجائب درو فراوانست
زان عجائب یکی بخواهم گفت
که نمودار اکثر انست
بسلامت نمیزید اکنون
جز کسی کو مطیع فرمانست
من ندارم منازعت با کس
بر من این مشکلات آسانست
هر که با زنده از پی مرده
میکند جنگ سخت نادانست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١۶٨
مدتی در طلب مال جهان کردم سعی
تا بآخر خبرم شد که ز نفعش ضررست
عوض هر چه بمن داد فلک عمر ستد
نکند فایده فریاد که اینش هدرست
عمر ضایع شده و مال نماندست بجا
انده عمر کنون از همه غمها بترست
اینزمان یکنفس عمر بملک دو جهان
نفروشم که بچشمم دو جهان مختصرست
گنجها یافته ام در دل ویران ز هنر
زانکه بحریست ضمیرم که سراسر گهر ست
مایل ملک قناعت چو شدم دانستم
که هنر هر چه زیادت شود ان دردسرست
از بدو نیک جهان هر چه ترا پیش آید
غم مخور شاد بزی زانکه جهان در گذرست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٧٠
ما را حکایتی عجب افتاد با ملک
ناید بیان حالت آنهم بشرح راست
در عمرها بکلی آن کس نمیرسد
اما چه گویمت که زجز وی آن چه خاست
خاطر بسوخت زاتش فکرم که هر صباح
وجه معاش را جهتی روشن از کجاست
جستم ز پیر عقل درین باب اشارتی
تا چیست آنکه درد مرا موجب دواست
گفتا که اهل فضل چو پیل اند و جای نیک
گر نیست بیشه درگه میمون پادشاست
اکنون ز بیشه قطع نظر کرده ام بکل
ور چه نیاز من سوی درگاه کبریاست
درگاه شاه مشرق و مغرب نظام دین
خورشید آسمان جهان سایه خداست
شاها بحال من نظری کن ز راه لطف
قلب مرا ز تو نظر لطف کیمیاست
شد مدتی مدید که خاک جناب تو
در چشم رنج دیده من بنده توتیاست
تو خود بگو که با چو تو شاهی هنر پناه
بی بهره از کفاف چو من بنده کی رواست
ابن یمین که بلبل گلزار مدح تست
از لطف طبع تو نسزد این که بینواست
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٧٩
هر که رنجی کشید و گنج نهاد
بضرورت به دیگران بگذاشت
چون نظر میکنی در آخر کار
حاصل گنج غیر رنج نداشت
خرم آنکس که همچو ابن یمین
نخورد وقت شام انده چاشت
ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ١٨٣
هر که را در جهان همی بینی
گر گدائی و گر شهناهیست
طالب لقمه ایست و ز پی آن
در تک چاه یا سر چاهیست
مقصد خلق جمله یکچیز است
لیک هر یک فتاده در راهیست
اهل عالم بنان چو محتاج اند
پس بنزدیک هر که آگاهیست
شاهرا بر گدا چه ناز رسد
چون گدا شاه نیز نان خواهیست
اختلافی که هست در نام است
ور نه سی روز بیگمان ماهیست