عبارات مورد جستجو در ۲۰۷۳ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۴
چشمم که بود از اثر دود دل، سیاه
در انتظار آن گل رعنا سفید شد
دیشب در انتظار شراب وصال دوست
چشم قدح چو پنبه مینا سفید شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۰
دسته دسته بی سبب اشکم به دامن می رود
خوشه از کشتم به پای خود به خرمن میرود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۱
زان گل نشان نداد، صبا را چه می شود
سرگشته ایم، راهنما را چه می شود
ما در گشودن مژه خویش عاجزیم
خود واکنی تو بند قبا را چه می شود
دیوانه ایم و نوبر سنگی نمی کنیم
طفلان این دیار، شما را چه می شود!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
به دور میکده باید شراب چندان ریخت
که لای خم، ره آمد شد عسس بندد!
چه سان مویز نگردم به غورگی، که فلک
کمر به چیدن انگور نیمرس بندد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۸۶
هرکس به رخت نظر ندارد
از باغ طرب، خبر ندارد
پیوسته به روز زلف یاریم
هرگز شب ما سحر ندارد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۳
رسید موسم گل، باده در پیاله کنید
دماغ سوزی این کار، همچو لاله کنید
به آن پری بخورانید یک دو جام دلیر
چو بی خبر شود از خود، به من حواله کنید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
نه جوی باغ می داند دلم، نه جدول بستان
پی بی طاقتی در چشمه سیماب می گردد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۱
گر خورد در فوت ما آن گل تاسف، دور نیست
می گزد در ماتم پروانه شمع انگشت خود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۳
سرجوش داغ لاله به جوشم نمی رسد
فریاد بلبلان به خروشم نمی رسد
در کوچه باغ شوق ز بس تند می دوم
آواز پای خویش به گوشم نمی رسد
تا بر کدوی می نخورد سنگ حادثات
گرد زیان به دامن هوشم نمی رسد
گوش دلم به هاتف مینای باده است
الهام زاهدان به سروشم نمی رسد
یکسان به خاک میکده گردیدم و هنوز
دست سبوی باده به دوشم نمی رسد
طغرا، ز گوشمال غم آگه نمی شوم
تا پیچشی به حلقه گوشم نمی رسد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۰
چرخ با من می ستیزد، طالع از من می گریزد
صبح محشر برنخیزد بختم از بس خواب دارد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۱
تن ز بسیاری تردامنی ام خاک نشد
خاک ناپاک شد و طینت من پاک نشد
بس که آتش به سرم ریخت خیال تو چو شمع
اشکها ریخت ز چشمم، مژه نمناک نشد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۶
رنگ از رخم دمی نگشاید نقاب زرد
از روی من به جوی خزان رفته آب زرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۴
آنچه من می کشم از طالع رم کرده خویش
کی ز آهوی گریزان شده، صیاد کشد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۳۶
بی نصیب از باغ وصلش بر نمی آید دلم
گر به دستش گل نیفتد، دست بر سر می زند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۷
بس که از چشم تر ما آستین نمناک شد
دست ما در آستین همرنگ برگ تاک شد
آستین برداشتم یک دم ز پیش آب چشم
شام غم تا دامن صبح از کدورت پاک شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۴۹
کی ز بیداد تو، عاشق به کسی داد کند
نیست فریادرسی، بهر چه فریاد کند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۲
بس که خیال آن پری، مایه دردسر شود
ترسم اگر ببینمش، دردسر دگر شود
اشک جهان نورد من، یاد نکرد دیده را
یاد پدر نمی کند، طفل چو دربدر شود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۷۹
ز بس به اهل وطن می کشد دلم در هند
اگر به هند کشم آه، در وطن شنوند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۱
با درد من دوای کسی سازگار نیست
نبضم دراضطراب ز دست طبیب شد
اشکم ز یک نگاه تو بر دیده می دود
این خون گرفته با پدر خود رقیب شد!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۹
عمرم همه صرف گلرخان شد
من پیر شدم، هوس جوان شد
ایام بهار این گلستان
از سستی طالعم خزان شد