درباره عبید زاکانی

خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی شاعر، نویسنده و لطیفه‌پرداز ایرانی قرن هشتم هجری است که طبق قراین موجود در اواخر قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم ه.ق. در یکی از توابع قزوین چشم به جهان گشود.
علت مشهور بودن او به زاکانی نسبت داشتن او به خاندان زاکان است که این خاندان تیره‌ای از «عرب بنی خفاجه» بودند که بعد از مهاجرت به ایران به نزدیکی قروه درجزین از توابع همدان رفتند و در آن ناحیه مستقر شدند. وی در شیراز به دانش اندوزی پرداخت و در این شهر در نزد بهترین استادان پرورش یافت، اما بعد از اتمام تحصیلاتش به شهر خود قزوین بازگشت و تا پایان عمر در این شهر ماند. در خاندان او دو شعبه از دیگران مشهورتر بودند؛ شعبهٔ یکم که به گفتهٔ حمدالله مستوفی (معاصر و همشهری عبید) اهل دانش‌های معقول و منقول بودند و شعبهٔ دوم که این مورخ آن‌ها را ارباب الصدور (یعنی وزیران و دیوانیان) می‌نامد. حمدالله مستوفی، از عبید به عنوان نظام‌الدین عبیدالله زاکانی یاد می‌کند و او را از شعبهٔ دوم می‌داند. با این همه اطلاع دقیقی از مقام صدارت یا وزارت برای عبید در دست نیست و همین قدر می‌دانیم که در دستگاه پادشاهان فردی محترم بوده.

در ویکی پدیا بیشتر بخوانید

آثار ویدئویی و صوتی مرتبط با این منبع
قصیدهٔ شمارهٔ ۱ - در وصف آسمان و افلاک قصیدهٔ شمارهٔ ۲ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - در مدح جلال‌الدین شاه شجاع مظفری و فتح اصفهان قصیدهٔ شمارهٔ ۴ - در مدح شاه شیخ جمال‌الدین ابواسحق اینجو قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری قصیدهٔ شمارهٔ ۶ - در مدح جلال‌الدین شاه شجاع مظفری قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۸ - در مدح یکی از پادشاهان عصر قصیدهٔ شمارهٔ ۹ - در مدح جمال‌الدین شاه شیخ ابواسحاق اینجو قصیدهٔ شمارهٔ ۱۰ - ایضا در مدح همو گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۱ - ایضا در مدح همو گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲ - ایضا در مدح شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۱۳ - در ستایش سلطان معزالدین اویس جلایری قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۵ - ایضا در مدح همو گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶ - ایضا در مدح همو قصیدهٔ شمارهٔ ۱۷ - در مدح جلال‌الدین شاه شجاع قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹ - در ستایش شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۲۰ - ایضا در مدح همو قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری قصیدهٔ شمارهٔ ۲۲ - در ستایش باده و تخلص به مدح قصیدهٔ شمارهٔ ۲۳ - در مدح شاه شیخ ابواسحق اینجو گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۲۴ - ایضا در مدح شاه شیخ ابواسحاق گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در ستایش شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۲۶ - در مدح شاه شیخ ابواسحاق و تهنیت وزارت رکن‌الدین عمیدالملک قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷ - ایضا در مدح شیخ ابواسحاق و ایوانی که او در شیراز میساخت میگوید قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - ایضا در مدح شاه شیخ ابواسحاق قصیدهٔ شمارهٔ ۲۹ - در تهنیت مراجعت شیخ ابواسحاق به شیراز قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضا در مدح عمیدالملک وزیر قصیدهٔ شمارهٔ ۳۱ - در مدح عمیدالملک وزیر قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲ - در ستایش شاه شجاع مظفری و وصف بارگاه او گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۳۳ - در وصف خطهٔ کرمان و مدح شاه شجاع گوید قصیدهٔ شمارهٔ ۳۴ - در مدح شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۳۵ - ایضا در مدح شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۳۶ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک وزیر قصیدهٔ شمارهٔ ۳۷ - در مدح شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۳۸ - در وصف بارگاه شیخ ابواسحق و ستایش او قصیدهٔ شمارهٔ ۳۹ - در ستایش شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۴۰ - در تعریف عمارت شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۴۱ - در مدح شاه شیخ ابواسحق قصیدهٔ شمارهٔ ۴۲ - در مدح خواجه رکن‌الدین عمیدالملک وزیر