شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱۸
آتشی در دل است و جان سوزد نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵
من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال من افتد ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۷
از ساحت دل غبار کثرت رفتن ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰
بینی آن باد که گوئی دم یارستی سعدالدین وراوینی : باب دوم
داستان روباه با بط
ملکزاده گفت: شنیدم که جفتی بط بکنار جویباری خانه داشتند. روباهی در مجاورتِ ایشان نشیمن گرفته بود. روباه را علّتِ داءُ الثَّعلب برسید، زار و نزار شد، گوشت و موی ریخته و جان بموئی که نداشت آویخته، کَخِرقَهٍٔ بَالِیَهٍٔ بَالَت عَلَیهَا الثَّعَالِبُ ، در گوشهٔ خانه افتاد. روزی کشفی بعیادت او آمد و بکشفِ حال او و بحث از سبب زوالِ صحّت او مشغول شد و گفت: جگر بط در مداواتِ این درد مفیدست. اگر پارهٔ از آن حاصل توانی کرد، از التِ این علّت را سخت نافع آید. روباه اندیشه کرد که من جگرِ بط چگونه بدست آرم، چه گوشت آن مرغ از شیرِ مرغان بر من متعذّرتر مینماید، مگر برطرفِ این شط نشینم و حضورِ آن بط را مترصّد میباشم تا او را بدمدمهٔ دردامِ احتیال کشم. بدین اندیشه آنجا رفت، اتّفاقاً بط ماده را دریافت، با او از راه مناصحت درآمد، بر عادتِ یاران صادق و غمخوارانِ مشفق ملاطفات آغاز نهاد و گفت: مرا در ساحتِ جوار تو بسی راحت بدل رسیدست که چربدستی و شیرینکاریِ تو دیدهام و ترا در کدبانوئی و خانهداری همیشه نظیف الطّرف اریج العرف یافته و بر تقدیمِ شرایط خدمت باشو هر خویش متوفّر دانسته؛ امروز میشنوم که او دل از زناشوهریِ تو برگرفته و بر خطبتِ مهتر زادهٔ میفرستد و حلقهٔ تقاضا بر دری دیگر میزند که تو آنجا از جفتِ خویش چون کلید بر طاق و حلقه بر درمانی. تا او را بیند، هرگز بجانبِ تو التفات صورت نبندد. سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵
چون خیل تو صد باشد و خصم تو هزار مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۴
فزود آتش من آب را خبر ببرید جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
دستم ز غمت نگار بگرفت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۹
آن کس که بر آتش جهانم بنهاد ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۰
گویند دل آیینهٔ آیین عجبست صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۸
دل از دستم ربود آن یار جانی صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۸۳۳
میشود خونخوردن من ظاهر از رخسار یار ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٣٩
مرد ثابت قدم آنست که از جا نرود رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۶
جز برتری ندانی، گویی که آتشی کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۵
من باده بخورم چکنم گو حرام باش همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
از مروحه ای که شاه، احسانم کرد رهی معیری : چند قطعه
سوارکاران
آن شنیدستم که در میدان «کورس » امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف و تاب مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۶۳
به هر دلی که درآیی، چو عشق بنشینی
غزل شمارهٔ ۶۱۸
آتشی در دل است و جان سوزد نظیری نیشابوری : غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵
من آن صیدم که هرکس را نظر بر حال من افتد ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۲۷
از ساحت دل غبار کثرت رفتن ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۲۷۰
بینی آن باد که گوئی دم یارستی سعدالدین وراوینی : باب دوم
داستان روباه با بط
ملکزاده گفت: شنیدم که جفتی بط بکنار جویباری خانه داشتند. روباهی در مجاورتِ ایشان نشیمن گرفته بود. روباه را علّتِ داءُ الثَّعلب برسید، زار و نزار شد، گوشت و موی ریخته و جان بموئی که نداشت آویخته، کَخِرقَهٍٔ بَالِیَهٍٔ بَالَت عَلَیهَا الثَّعَالِبُ ، در گوشهٔ خانه افتاد. روزی کشفی بعیادت او آمد و بکشفِ حال او و بحث از سبب زوالِ صحّت او مشغول شد و گفت: جگر بط در مداواتِ این درد مفیدست. اگر پارهٔ از آن حاصل توانی کرد، از التِ این علّت را سخت نافع آید. روباه اندیشه کرد که من جگرِ بط چگونه بدست آرم، چه گوشت آن مرغ از شیرِ مرغان بر من متعذّرتر مینماید، مگر برطرفِ این شط نشینم و حضورِ آن بط را مترصّد میباشم تا او را بدمدمهٔ دردامِ احتیال کشم. بدین اندیشه آنجا رفت، اتّفاقاً بط ماده را دریافت، با او از راه مناصحت درآمد، بر عادتِ یاران صادق و غمخوارانِ مشفق ملاطفات آغاز نهاد و گفت: مرا در ساحتِ جوار تو بسی راحت بدل رسیدست که چربدستی و شیرینکاریِ تو دیدهام و ترا در کدبانوئی و خانهداری همیشه نظیف الطّرف اریج العرف یافته و بر تقدیمِ شرایط خدمت باشو هر خویش متوفّر دانسته؛ امروز میشنوم که او دل از زناشوهریِ تو برگرفته و بر خطبتِ مهتر زادهٔ میفرستد و حلقهٔ تقاضا بر دری دیگر میزند که تو آنجا از جفتِ خویش چون کلید بر طاق و حلقه بر درمانی. تا او را بیند، هرگز بجانبِ تو التفات صورت نبندد. سعدی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۵
چون خیل تو صد باشد و خصم تو هزار مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۴
فزود آتش من آب را خبر ببرید جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۳۶۵
دستم ز غمت نگار بگرفت مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸۹
آن کس که بر آتش جهانم بنهاد ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۰
گویند دل آیینهٔ آیین عجبست صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۸۸
دل از دستم ربود آن یار جانی صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۸۳۳
میشود خونخوردن من ظاهر از رخسار یار ابن یمین فَرومَدی : قطعات
شمارهٔ ۵٣٩
مرد ثابت قدم آنست که از جا نرود رودکی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۱۷۶
جز برتری ندانی، گویی که آتشی کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۶۴۵
من باده بخورم چکنم گو حرام باش همام تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۹۱
اگر نگار من از رخ نقاب بگشاید سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۵۴
از مروحه ای که شاه، احسانم کرد رهی معیری : چند قطعه
سوارکاران
آن شنیدستم که در میدان «کورس » امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۰
ای ز تو خورشید چرخ در مرض تف و تاب مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰۶۳
به هر دلی که درآیی، چو عشق بنشینی