عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۸
گل خورشید اگر گلدسته می شد
به تار سنبل او بسته می شد
دو ماه نو چو یک ابروی او نیست
اگر صد ره به هم پیوسته می شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۷۶
در شب وصل، نمایان شدن صبح فراق
دلخراش است چو در زلف سیه، موی سفید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۰
بر سر تردامنی، دوزخ ز جانم تاب برد
دامن خود را فشردم، آتشش را آب برد
خواستم بیدار سازم بخت خواب آلود را
تا به سویش دست بردم، پنجه ام را خواب برد
شب که از باران اشکم فرش راحت گشت تر
چشم تا بر هم زدم، کاشانه را سیلاب برد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۱
با درد من دوای کسی سازگار نیست
نبضم دراضطراب ز دست طبیب شد
اشکم ز یک نگاه تو بر دیده می دود
این خون گرفته با پدر خود رقیب شد!
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۵
شانه روشن کرد چشمم را و زلفش تیره ساخت
آنچه دل از آشنا می خواست، از بیگانه دید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۷
از عقده های زلف بتان شانه نگذرد
این مرغ تنگ چشم ز یک دانه نگذرد!
گر شمع بگذرد ز سر خنده، عیب نیست
باید زگریه های غریبانه نگذرد
فرمان شمع کآمده از شعله سر به مهر
جز بر قلمرو پر پروانه نگذرد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۵
در بزمگاه وصل چو نوبت به ما رسد
مینا جدا، پیاله جدا، می جدا رسد
گل سر به نازبالش بلبل نمی نهد
در گلشنی که پای نسیم حیا رسد
چون طفل غنچه، از گل کم قسمتی مرا
تا پیرهن ز کف نرود، کی قبا رسد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۹
نخندد چون دلم بر شانه، کز راه تهیدستی
به هندستان زلفت از برای مال می آید
اگر چون سنبلت صدبار فال از شانه می گیرم
پریشانی به چندین رنگ در هر فال می آید
نمی دانم کجا بگریزم از دست سیه بختی
که هر جا می روم، چون سایه از دنبال می آید
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۰
بی توام در سیر گل، تن با خزان همدرد شد
هر کجا چیدم گل سرخی، به دستم زرد شد
بس که در دل داشتم از ساقی دوران غبار
عالم آب از نسیم آه من پر گرد شد
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۵
گر ادب دورم نمی کرد از بر آن سروقد
تازگیهای تن او، سر به آبم داده بود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۶
گر خیال تو ز پیش نظرم گردد دور
شادی رفته، دلیل غم آینده شود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۰۷
همچو کاغذ می شود چشمم سفید از انتظار
در جواب نامه ام تا خامه را سر می کند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۱
دل برد آن نگار، ببینم چه می کند
گل کرد صید خار، ببینم چه می کند
شوخی کنان به چشم درآمد چو طفل اشک
آید چو در کنار، ببینم چه می کند
در صبح وصل، دیده گرفتار گریه بود
در شام انتظار ببینم چه می کند
کارم به دست چرخ و ز من بازپرس کار
انصاف کردگار ببینم چه می کند
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۷
به غیر ابروی جانان ندیده ام بیتی
که هر دو مصرعش از یکدگر بود بهتر
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۲۲
ز گل بی بهره ام وز آشیان دور
چه سازد کس، زمین سخت، آسمان دور
کجا ما و کجا ایام وصلش
بود از موسم گل، زعفران دور
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۲۶
از دهن اشتیاق، بوسه به پیمانه ریز
گشت چو پیمانه پر، بر لب جانانه ریز
سبحه صد دانه ات، نیست ز تزویر پاک
جام ز ساقی بگیر، بر سر هر دانه ریز
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۲۹
کنم چون یاد ایام وصالش
نیاید بر زبانم غیر افسوس
اگر آن بت ز میخواری کشد دست
قدح فریاد بردارد چو ناقوس
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۲
مایه آزار بود، صحبت ما با هوس
ما ز هوس واشدیم، وانشد از ما هوس
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۹
نام مستوری آن چشم سیه کار مبر
که شب و روز بود در بغل مژگانش
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۴۰
انگیخت شراب از رخ زیبای تو آتش
چون لاله شد از آب، سراپای تو آتش