عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۹۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۰۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۰۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۱۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۱۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۱۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۲۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۳۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۳۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۳۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۳۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۳۹
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۴۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۴۴
رویش چو آفتاب است، او را نمی شناسی
زلفش چو مشک ناب است، او را نمی شناسی
گفتی که نوگلت را در باغ حسن دیدم
آن غنچه در نقاب است، او را نمی شناسی
چون با رخ درخشان، از خانه شب برآید
یک شهر ماهتاب است، او را نمی شناسی
گر ساغر دو چشمش، آید به گردش ناز
صد بزم را شراب است، او را نمی شناسی
طغرا مگو که آن گل، بی ساز می خورد می
آه منش رباب است، او را نمی شناسی
زلفش چو مشک ناب است، او را نمی شناسی
گفتی که نوگلت را در باغ حسن دیدم
آن غنچه در نقاب است، او را نمی شناسی
چون با رخ درخشان، از خانه شب برآید
یک شهر ماهتاب است، او را نمی شناسی
گر ساغر دو چشمش، آید به گردش ناز
صد بزم را شراب است، او را نمی شناسی
طغرا مگو که آن گل، بی ساز می خورد می
آه منش رباب است، او را نمی شناسی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۴۶
به برگ عیش رسم، گر چو نوبهار آیی
میان باغ شوم، چون تو در کنار آیی
تو آن گلی که بهار از رخ تو می بارد
چرا نهال نگردد چو پیش خار آیی؟
کند سفیدی چشمم نیابت دم صبح
شبی که سوی من از راه انتظار آیی
هزار خاک نشین، آه می کشد ز پی ات
نمی شود که به این کوچه بی غبار آیی
دلا ز رشته زلفش اگر بداری دست
عجب که یک سر سوزن مرا به کار آیی
میان باغ شوم، چون تو در کنار آیی
تو آن گلی که بهار از رخ تو می بارد
چرا نهال نگردد چو پیش خار آیی؟
کند سفیدی چشمم نیابت دم صبح
شبی که سوی من از راه انتظار آیی
هزار خاک نشین، آه می کشد ز پی ات
نمی شود که به این کوچه بی غبار آیی
دلا ز رشته زلفش اگر بداری دست
عجب که یک سر سوزن مرا به کار آیی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۴۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۵۰
از بس گل ناسازی ام در جیب و دامن می کنی
زان پیشتر کآیی برم، سامان رفتن می کنی
ای بت نه ناقوس منی، بهر چه در خلوتسرا
تا می رسد دستم به تو، بنیاد شیون می کنی
از نوبهار آرزو، گلهای اشکم تازه شد
پایی بنه بردیده ام، گر سیر گلشن می کنی
ای دل نخواهی یافتن، از دختر رز بهتری
از صحبت او پا مکش، گر خواهش زن می کنی
طغرا، نفاق دوستان، هرگز نخواهد گشت کم
در پیش ایشان بی سبب، تعریف دشمن می کنی
زان پیشتر کآیی برم، سامان رفتن می کنی
ای بت نه ناقوس منی، بهر چه در خلوتسرا
تا می رسد دستم به تو، بنیاد شیون می کنی
از نوبهار آرزو، گلهای اشکم تازه شد
پایی بنه بردیده ام، گر سیر گلشن می کنی
ای دل نخواهی یافتن، از دختر رز بهتری
از صحبت او پا مکش، گر خواهش زن می کنی
طغرا، نفاق دوستان، هرگز نخواهد گشت کم
در پیش ایشان بی سبب، تعریف دشمن می کنی
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۵۶
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۵۹