عبارات مورد جستجو در ۳۶۰۹۶ گوهر پیدا شد:
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۱
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۲
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۵
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۷
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۴۹
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۳
بسی شب با مهی بودم کجا شد آن همه شبها
کنون هم هست شب لیکن سیاه از دود یاربها
خوش آن شبها که پیشش بودمی که مست و گه سرخوش
جهانم میشود تاریک چون یاد آرم آن شبها
همی کردم حدیث ابرو و مژگان او هردم
چو طفلان سورهٔ نون والقلم خوانان به مکتبها
چه باشد گر شبی پرسد که در شبهای تنهایی
غریبی زیر دیوارش چگونه میکند تنها
بیا ای جان هر قالب که تا زنده شوند از سر
بکویت عاشقان کز جان تهی کردند قالبها
مرنج از بهر جان خسرو اگر چه میکشد یارت
که باشد خوبرویان را بسی زین گونه مذهبها
کنون هم هست شب لیکن سیاه از دود یاربها
خوش آن شبها که پیشش بودمی که مست و گه سرخوش
جهانم میشود تاریک چون یاد آرم آن شبها
همی کردم حدیث ابرو و مژگان او هردم
چو طفلان سورهٔ نون والقلم خوانان به مکتبها
چه باشد گر شبی پرسد که در شبهای تنهایی
غریبی زیر دیوارش چگونه میکند تنها
بیا ای جان هر قالب که تا زنده شوند از سر
بکویت عاشقان کز جان تهی کردند قالبها
مرنج از بهر جان خسرو اگر چه میکشد یارت
که باشد خوبرویان را بسی زین گونه مذهبها
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۴
من و پیچاک زلف آن بت و بیداری شبها
کجا خسبد کسی کش میخلد در سینه عقربها؟
گهی غم میخورم گه خون و میسوزم به صد زاری
چو پرهیزی ندارم جان نخواهم برد ازین تبها
چه بودی گر دران کافر جوی بودی مسلمانی
چنین کز یاربم میخیزد از هر خانه یا ربها
دعای دوستی از خون نویسند اهل درد و من
به خون دیده دشنامی که بشنیدم از آن لبها
ز خون دل وضو سازم چو آرم سجده سوی او
بود عشاق را آری بسی زینگونه مذهبها
بناله آن نوای باربد برمیکشد خسرو
که جانها پایکوبان میجهد بیرون ز قالبها
کجا خسبد کسی کش میخلد در سینه عقربها؟
گهی غم میخورم گه خون و میسوزم به صد زاری
چو پرهیزی ندارم جان نخواهم برد ازین تبها
چه بودی گر دران کافر جوی بودی مسلمانی
چنین کز یاربم میخیزد از هر خانه یا ربها
دعای دوستی از خون نویسند اهل درد و من
به خون دیده دشنامی که بشنیدم از آن لبها
ز خون دل وضو سازم چو آرم سجده سوی او
بود عشاق را آری بسی زینگونه مذهبها
بناله آن نوای باربد برمیکشد خسرو
که جانها پایکوبان میجهد بیرون ز قالبها
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۵
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۵۹
تاب زلفت سر به سر آلودهٔ خون من است
گرنخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب
گل چنان بی آب شد در عهد رخسارت که گر
خرمنی ازگل بسوزی قطرهای ندهد گلاب
خط تو نارسته میبنماید اندر زیر پوست
بر مثاب سبزهٔ نورسته اندر زیر آب
مست گشتم زان شراب آلوده لب های تنک
مست چون گشتم ندانم چون تنک بود آن شراب
گرم و سردی دید این دل کز خط رخسار تو
نیمهای در سایه ماندو نیمهای در آفتاب
چون شدی در تاب از من داد دشنامم رقیب
سگ زبان بیرون کند چون گرم گردد آفتاب
شب زمستی چشم تو شمشیر مژگان برکشید
خواست بر خسرو و زندگی در میان بگرفت خواب
گرنخواهی ریخت خونم زلف را چندین متاب
گل چنان بی آب شد در عهد رخسارت که گر
خرمنی ازگل بسوزی قطرهای ندهد گلاب
خط تو نارسته میبنماید اندر زیر پوست
بر مثاب سبزهٔ نورسته اندر زیر آب
مست گشتم زان شراب آلوده لب های تنک
مست چون گشتم ندانم چون تنک بود آن شراب
گرم و سردی دید این دل کز خط رخسار تو
نیمهای در سایه ماندو نیمهای در آفتاب
چون شدی در تاب از من داد دشنامم رقیب
سگ زبان بیرون کند چون گرم گردد آفتاب
شب زمستی چشم تو شمشیر مژگان برکشید
خواست بر خسرو و زندگی در میان بگرفت خواب
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۰
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۳
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۴
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۵
زهی نموده از آن زلف و خال و عارض خواب
یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
سواد و نقطه و مکتوب اوست بردل من
یکی بلاو دوم فتنه و سیم آشوب
بلا رفته و آشوب او بود ما را
یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب
مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد
یکی جداو دوم غالب و سیم مغلوب
جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید
یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب
غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است
یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب
حضور و شادی و محبوب من بود خسرو
یکی شراب و دوم ساقی و سیم رخ خوب
یکی سواد و دوم نقطه و سیم مکتوب
سواد و نقطه و مکتوب اوست بردل من
یکی بلاو دوم فتنه و سیم آشوب
بلا رفته و آشوب او بود ما را
یکی مراد و دوم مونس و سیم مطلوب
مراد و مونس و مطلوب هر سه از من شد
یکی جداو دوم غالب و سیم مغلوب
جدا و غالب و مغلوب هر سه باز آید
یکی غلام و دوم دولت و سیم مرکوب
غلام و دولت و مرکوب با سه چیز خوش است
یکی حضور و دوم شادی و سیم محبوب
حضور و شادی و محبوب من بود خسرو
یکی شراب و دوم ساقی و سیم رخ خوب
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۷
نرگس همه تن گل شد و در چشم تو افتاد
تا روشنی دیده بیابد زغبارت
ای قبلهٔ صاحب نظران روی چو ماهت
سر فتنهٔ خوبان جهان چشم سیاهت
هر گه که ز بازار روی جانب خانه
چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت
نزدیک توام چون نگذارند رقیبان
دزدیده بیایم کنم از دور نگاهت
خسرو چکنی ناله و هردم چه کشی آه
آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت
تا روشنی دیده بیابد زغبارت
ای قبلهٔ صاحب نظران روی چو ماهت
سر فتنهٔ خوبان جهان چشم سیاهت
هر گه که ز بازار روی جانب خانه
چون اشک روان گردم و گیرم سر راهت
نزدیک توام چون نگذارند رقیبان
دزدیده بیایم کنم از دور نگاهت
خسرو چکنی ناله و هردم چه کشی آه
آن سرو روان را چه غم از ناله و آهت
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۶۸
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۷۱
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۷۲
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۷۳
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۷۵
امیرخسرو دهلوی : غزلیات (گزیدهٔ ناقص)
گزیدهٔ غزل ۷۷
ما را چه غم امروز که معشوقه به کام است
عالم به مراد دل و اقبال غلام است
صیدی که دل خلق جهان بود به دامش
المنة لله که امروز به دام است
از طاق دو ابروی تو ای کعبهٔ مقصود
خلقی به گمانند که محراب کدام است
چشم تو اگر خون دلم ریخت عجب نیست
او را چه توان گفت که او مست مدام است
خسرو که سلامت نکند عیب مگیرش
عاشق که تو را دید چه پروای سلام است
عالم به مراد دل و اقبال غلام است
صیدی که دل خلق جهان بود به دامش
المنة لله که امروز به دام است
از طاق دو ابروی تو ای کعبهٔ مقصود
خلقی به گمانند که محراب کدام است
چشم تو اگر خون دلم ریخت عجب نیست
او را چه توان گفت که او مست مدام است
خسرو که سلامت نکند عیب مگیرش
عاشق که تو را دید چه پروای سلام است