عبارات مورد جستجو در ۸۷۵۷ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۲۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۴۸
هر گل این بوستان، روی نگاری بوده است
هر پریشان سنبل او، زلف یاری بوده است
لاله کز بویش دل زاهد به مستی می کشد
زان بود میگون،که چشم پرخماری بوده است
جوی آبی را که می بینی به پیش سرو و گل
مهوشان بزم را آیینه داری بوده است
مرغ حقگو چون نبیند خون خود را ریخته؟
هر درختی، عارفان را چوب داری بوده است
این زمان گر همچو طغرا نیست یک بلبل، چه شد
پیش ازین، صد همچو او در هر بهاری بوده است
هر پریشان سنبل او، زلف یاری بوده است
لاله کز بویش دل زاهد به مستی می کشد
زان بود میگون،که چشم پرخماری بوده است
جوی آبی را که می بینی به پیش سرو و گل
مهوشان بزم را آیینه داری بوده است
مرغ حقگو چون نبیند خون خود را ریخته؟
هر درختی، عارفان را چوب داری بوده است
این زمان گر همچو طغرا نیست یک بلبل، چه شد
پیش ازین، صد همچو او در هر بهاری بوده است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۱
مشو مهمان من، ای مرغ روزی خوار آزادی
مرا گر هست آب و دانه ای، در دام صیاد است
به آن زلفی که صد آهش به دنبال است سرگرمم
چراغم گشت روشن، در شبی کز هر طرف باد است
جناغی بسته بود آن شوخ در روز ازل با من
به دستم داد امشب ساغر می، گفتمش یاد است!
گهی با خاک یکسانم، گهی همچشم کیوانم
نصیب و قسمت من در جهان چون کاغذ باد است
مرا گر هست آب و دانه ای، در دام صیاد است
به آن زلفی که صد آهش به دنبال است سرگرمم
چراغم گشت روشن، در شبی کز هر طرف باد است
جناغی بسته بود آن شوخ در روز ازل با من
به دستم داد امشب ساغر می، گفتمش یاد است!
گهی با خاک یکسانم، گهی همچشم کیوانم
نصیب و قسمت من در جهان چون کاغذ باد است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۶۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۹۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۷۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۰۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۱۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۲۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۶۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۸۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۰
دل داده ام به یار، ببینم چه می شود
بستم به شعله خار، ببینم چه می شود
شور جنون زیاده شد از موسم خزان
در فصل نوبهار ببینم چه می شود
سر رشته امید، برون رفته از کفم
درهم شده ست کار، ببینم چه می شود
جان را بغل بغل هوس داغ چیدن است
رفتم به لاله زار، ببینم چه می شود
گفتا قرار مرگ بده در جفای عشق
مردم ازین قرار، ببینم چه می شود
بستم به شعله خار، ببینم چه می شود
شور جنون زیاده شد از موسم خزان
در فصل نوبهار ببینم چه می شود
سر رشته امید، برون رفته از کفم
درهم شده ست کار، ببینم چه می شود
جان را بغل بغل هوس داغ چیدن است
رفتم به لاله زار، ببینم چه می شود
گفتا قرار مرگ بده در جفای عشق
مردم ازین قرار، ببینم چه می شود
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۳۹۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۱۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۳۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۴۵۹