مولوی : دفتر ششم
بخش ۲۶ - داستان آن شخص کی بر در سرایی نیم‌شب سحوری می‌زد همسایه او را گفت کی آخر نیم‌شبست سحر نیست و دیگر آنک درین سرا کسی نیست بهر کی می‌زنی و جواب گفتن مطرب او را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۲۷ - قصهٔ احد احد گفتن بلال در حر حجاز از محبت مصطفی علیه‌السلام در آن چاشتگاهها کی خواجه‌اش از تعصب جهودی به شاخ خارش می‌زد پیش آفتاب حجاز و از زخم خون از تن بلال برمی‌جوشید ازو احد احد می‌جست بی‌قصد او چنانک از دردمندان دیگر ناله جهد بی‌قصد زیرا از درد عشق ممتلی بود اهتمام دفع درد خار را مدخل نبود هم‌چون سحرهٔ فرعون و جرجیس و غیر هم لایعد و لا یحصی
مولوی : دفتر ششم
بخش ۲۸ - باز گردانیدن صدیق رضی الله عنه واقعهٔ بلال را رضی الله عنه و ظلم جهودان را بر وی و احد احد گفتن او و افزون شدن کینهٔ جهودان و قصه کردن آن قضیه پیش مصطفی علیه‌السلام و مشورت در خریدن او
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۱ - معاتبهٔ مصطفی علیه‌السلام با صدیق رضی الله عنه کی ترا وصیت کردم کی به شرکت من بخر تو چرا بهر خود تنها خریدی و عذر او
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۳ - حکایت در تقریر همین سخن
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۴ - مثل
مولوی : دفتر ششم
بخش ۳۷ - در بیان آنک مصطفی علیه‌السلام شنید کی عیسی علیه‌السلام بر روی آب رفت فرمود لو ازداد یقینه لمشی علی الهواء
مولوی : دفتر ششم
بخش ۴۳ - حکایت آن رنجور کی طبیب درو اومید صحت ندید
مولوی : دفتر ششم
بخش ۴۴ - رجوع به قصهٔ رنجور
مولوی : دفتر ششم
بخش ۴۶ - لیس للماضین هم الموت انما لهم حسره الموت
مولوی : دفتر ششم
بخش ۴۹ - جواب دادن قاضی صوفی را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۰ - سال کردن آن صوفی قاضی را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۱ - جواب گفتن آن قاضی صوفی را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۵۲ - باز سال کردن صوفی از آن قاضی
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۰ - باز مکرر کردن صوفی سال را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۱ - جواب دادن قاضی صوفی را
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۲ - حکایت در تقریر آنک صبر در رنج کار سهل‌تر از صبر در فراق یار بود
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۳ - مثل
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۴ - باقی قصهٔ فقیر روزی‌طلب بی‌واسطهٔ کسب
مولوی : دفتر ششم
بخش ۶۵ - قصهٔ آن گنج‌نامه کی پهلوی قبه‌ای روی به قبله کن و تیر در کمان نه بینداز آنجا کی افتد گنجست