صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۸۷
دل رمیده ما بال وپرنمی خواهد عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۵۴
شمع آمد و گفت: آمدهام شب پیمای فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
نی همین ناز تو تنها بهر قتل ما بس است یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۸۰ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته
حاجی اسمعیل بهشتی روی فرشتی خوی را مرید و مشتاقم. سه روز از این پیش همراه مردی منسوب آقا رضا نام خراسانی بودم توسط لشکری جامه بساط دوست را رنج افزای رسیلتی دراز دامن گشتم. اینک سلطان درویش منش، درویش سلطان روش ایرج میرزا که یاران طریقش همایون شاه ستایند روانه است، شرحی بدان مضمون که بینی طرح کرده ام. انشاء الله همت و الانهمت شما زود و چسبان چشم سپار فرزند مقامی میرزا رضا خلف مرحوم میرزا نجف خواهد داشت، امیدوارم امانت او و دیانت سرکار شما عینک را به من برساند. زاید الاوصاف محتاجم. سرکار شاهزاده می فرمایند اگر آن جوان با سوابق الفت و حداثت سن کار اندیش غفلت و العیاد بالله اشاعت بی دینی گردید من خود عینکی نغز و زیبا گرفته بر دست جناب حاجی اسمعیل که ترا یاری امین است و مامول یغمائیات را ضمین، با تو خواهم فرستاد. کاری کن میرزا رضا عینک را به عینه یا عوضی بهتر از آن بدهد. چنانچه پیمان مرا و اظهار شما را باد انگاشت، و از یاد برد بر شاهزاده برسان. اما عینک معهود موعود او را مخواه. اگر داد بگیر و بفرست، والا او سلامت باد مراتب را بر نگار تا مجهول چند معلوم گردد، خدمات را مترصدم. حرره یغما مولوی : دفتر دوم
بخش ۷۹ - اندیشیدن یکی از صحابه بانکار کی رسول چرا ستاری نمیکند
تا یکی یاری ز یاران رسول مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶۶
خیز تا فتنهیی برانگیزیم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۵۱
صد گل به باد رفت و گلابی ندید کس صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۳
نه هر کس سر برون با تیغ و خنجر می برد اینجا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۵۷
عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۳
در رهت حیران شدم ای جان من صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۵۵
در سرم تا هوای جانان است ملکالشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۹۶
آخر زغم عشقت ای طفل دبستانی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳۴
میگوید عشق هرکه جان پیش کشد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۶
بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۹۸
شکوه عقل را بسیاری گفتار کم سازد فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۵
آمرزش من از تو خدایا غریب نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳
کاری کردم نگاه نکردم پس و پیش عطار نیشابوری : بیان وادی استغنا
حکایت مردی که صورت افلاک بر تختهٔ خاک میکشید
دیده باشی کان حکیم بی خرد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲
مرو چون غافلان ای طالب منزل به خواب اینجا ملکالشعرای بهار : جنگ تهمورث با دیوها
رهنمون
بود با اهریمنان دانشفزون
غزل شمارهٔ ۳۹۸۷
دل رمیده ما بال وپرنمی خواهد عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۵۴
شمع آمد و گفت: آمدهام شب پیمای فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۱
نی همین ناز تو تنها بهر قتل ما بس است یغمای جندقی : بخش اول
شمارهٔ ۱۸۰ - به حاجی محمد اسمعیل طهرانی نگاشته
حاجی اسمعیل بهشتی روی فرشتی خوی را مرید و مشتاقم. سه روز از این پیش همراه مردی منسوب آقا رضا نام خراسانی بودم توسط لشکری جامه بساط دوست را رنج افزای رسیلتی دراز دامن گشتم. اینک سلطان درویش منش، درویش سلطان روش ایرج میرزا که یاران طریقش همایون شاه ستایند روانه است، شرحی بدان مضمون که بینی طرح کرده ام. انشاء الله همت و الانهمت شما زود و چسبان چشم سپار فرزند مقامی میرزا رضا خلف مرحوم میرزا نجف خواهد داشت، امیدوارم امانت او و دیانت سرکار شما عینک را به من برساند. زاید الاوصاف محتاجم. سرکار شاهزاده می فرمایند اگر آن جوان با سوابق الفت و حداثت سن کار اندیش غفلت و العیاد بالله اشاعت بی دینی گردید من خود عینکی نغز و زیبا گرفته بر دست جناب حاجی اسمعیل که ترا یاری امین است و مامول یغمائیات را ضمین، با تو خواهم فرستاد. کاری کن میرزا رضا عینک را به عینه یا عوضی بهتر از آن بدهد. چنانچه پیمان مرا و اظهار شما را باد انگاشت، و از یاد برد بر شاهزاده برسان. اما عینک معهود موعود او را مخواه. اگر داد بگیر و بفرست، والا او سلامت باد مراتب را بر نگار تا مجهول چند معلوم گردد، خدمات را مترصدم. حرره یغما مولوی : دفتر دوم
بخش ۷۹ - اندیشیدن یکی از صحابه بانکار کی رسول چرا ستاری نمیکند
تا یکی یاری ز یاران رسول مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶۶
خیز تا فتنهیی برانگیزیم صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۵۱
صد گل به باد رفت و گلابی ندید کس صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۳
نه هر کس سر برون با تیغ و خنجر می برد اینجا مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۷۵۷
عاشق تو یقین دان که مسلمان نبود عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۶۳
در رهت حیران شدم ای جان من صوفی محمد هروی : دیوان اطعمه
بخش ۵۵
در سرم تا هوای جانان است ملکالشعرای بهار : غزلیات
شمارهٔ ۹۶
آخر زغم عشقت ای طفل دبستانی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۳۴
میگوید عشق هرکه جان پیش کشد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۶
بیمار رنج صفرا ذوق شکر نداند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۹۹۸
شکوه عقل را بسیاری گفتار کم سازد فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۵
آمرزش من از تو خدایا غریب نیست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۰۴۳
کاری کردم نگاه نکردم پس و پیش عطار نیشابوری : بیان وادی استغنا
حکایت مردی که صورت افلاک بر تختهٔ خاک میکشید
دیده باشی کان حکیم بی خرد صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۱۲
مرو چون غافلان ای طالب منزل به خواب اینجا ملکالشعرای بهار : جنگ تهمورث با دیوها
رهنمون
بود با اهریمنان دانشفزون