مولوی : دفتر سوم
بخش ۱۴۸ - قصهٔ فریاد رسیدن رسول علیه السلام کاروان عرب را کی از تشنگی و بی‌آبی در مانده بودند و دل بر مرگ نهاده شتران و خلق زبان برون انداخته
اندر آن وادی گروهی از عرب
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۵
شب و روز از غمت در باغ و زندان
کمال‌الدین اسماعیل : قصاید
شمارهٔ ۱۲۶ - وله ایضاً
زمزدقانی باور کنم اگر گوید
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۴
غمت گرفت فضای دلم چنان که در آن
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۲
بیا بنگر سرشک اشکباران
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۱
به جز خار جفا زین گل عذاران
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۶۸
ساقی آن باده درافکند به پیمانه ی ما
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۳۰۰
الهی خاطرم فارغ ز قید ماسوا گردان
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۹
که گفتت تا بدین غایت شها روی از گدا گردان
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۸
صرف شد عمر گرانمایه به جمع زر و سیم
شاه نعمت‌الله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۱۴
به عشق چشم بیمارت دلم بیمار می بینم
رضاقلی خان هدایت : روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما
بخش ۶۰ - طالب جاجرمی
از اهل جاجرم و جاجرم از توابع بسطام است. اما مشارالیه سی سال در شیراز به سر برده. ارادت جناب شیخ نورالدین آذری طوسی را گزیده و در گوشهٔ انزوا خزیده. مثنوی گوی و چوگان به نام سلطان عبداللّه بن ابراهیم بن شاهرخ میرزا منظوم نموده. در سنهٔ ۸۸۴ وفات یافته. در مقبرهٔ خواجه حافظ شیرازی مدفون گردیده. این رباعی از اشعار اوست:
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۷
گشودی طلعت از گیسوی درهم
حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۴۹۶
ترا خود رسمِ دل داری نباشد
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۶
من و یار ار همی باشیم با هم
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۸۳
دردا که درین راه بسی رنج کشیدیم
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۵
ساقی امشب ز تو ما چشم نگاهی داریم
اقبال لاهوری : پیام مشرق
خرده (۵)
سخنگو طفلک و برنا و پیر است
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۴
راندی آخر چون سگ از درگاه خود با خواریم
صفایی جندقی : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۳
سیه مستی فراز آمد به راهم