ملا مسیح پانی پتی : رام و سیتا
بخش ۱۰۸ - در وصف شب تیره و جاسوسی گرفتن رام از افواه مردم شهر در باب پاکی سیتا
شبی تیره چو دود آه عشّاق مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۹
از دیدن روئیکه ترا دیده بود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۴۶
تک و پوی نفس از عالم عبرت فنی دارد سعدی : باب هفتم در عالم تربیت
سر آغاز
سخن در صلاح است و تدبیر وخوی مهدی اخوان ثالث : زمستان
شکار (یک منظومه)
۱ سعدی : غزلیات
غزل ۱۸
تن آدمی شریف است به جان آدمیت عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۴ - شکار رفتن ارژنگ شاه با شهریار گوید
جهان دیده دهقان چنین کرد یاد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۸
بدینسان کز غمت بر خاک دارم هر زمان پهلو ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۷
لبت به رنگ شراب است و میل من به شراب سعدی : غزلیات
غزل ۲۲۴
گلبنان پیرایه بر خود کردهاند جامی : سبحةالابرار
بخش ۲۵ - مناجات
این محیط کرمات عرش صدف! ترکی شیرازی : فصل اول - لطیفهنگاریها
شمارهٔ ۱۳۷ - خطا پوش
یا رب! تو خالقی و، توانا و، قادری اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
در آن دریا که او را ساحلی نیست
در آن دریا که او را ساحلی نیست عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۸۴ - خبردار شدن زال رز از آمدن ارهنگ دیو گوید
از آن رو چه ارهنگ پولادوند صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹
روی کار دیگران و پشت کار من یکی است فریدون مشیری : ریشه در خاک
آفتاب و گل...
من و شب هر دو بر بالین این بیمار بیداریم. احمد شاملو : مدایح بیصله
پرتوی که میتابد از کجاست؟
پرتوی که میتابد از کجاست؟ ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان
زمانی فروماند از اندیشه شاه نصرالله منشی : باب برزویه الطبیب
بخش ۸
چون محاسن صلاح بر این جمله در ضمیر متمکن شد خواستم که بعبادت متحلی گردم تا شعار و دثار من متناسب باشد و ظاهر و باطن بعلم و عمل آراسته گردد , چون تعبد و تعفف در دفع شر جوشن حصین است و در جذب خیر کمند دراز , و اگر حسکی در راه افتد یا بالائی تند پیش آید بدانها تمسک توان نمود -و یکی از ثمرات تقوی آنست که از حسرت فنا و زوال دنیا فارغ توان زیست؛و هر گاه که متقی در کارهای این جهان فانی و نعیم گذرنده تاملی کند هر آینه مقابح آن را به نظر بصیرت ببیند و همت بر کم آزاری و پیراستن راه عقبی مقصور شود , و بقضا رضا دهد تا غم کم خورد و دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد ,و از سر شهوت برخیزد تا پاکیزگی ذات حاصل آید , و بترک حسد بگوید تا در دلها محبوب گردد , وسخاوت را با خود آشنا گرداند تا از حسرت مفارقت متاع غرور مسلم باشد , [و]کارها بر قضیت عقل پردازد تا از پشیمانی فارغ آید , و بر یاد آخرت الف گیرد تا قانع و متواضع گردد ,و عواقب عزیمت را پیش چشم دارد تا پای در سنگ نیاید، و مردمان را نترساند تا ایمن زید-هرچند در ثمرات عفت تامل بیش کردم رغبت من در اکتساب آن بیشتر گشت، اما میترسیدم که از پیش شهوات برخاستن ولذات نقد را پشت پای زدن کار بس دشوار است، و شرع کردن دران خطر بزرگ. چه اگر حجابی در راه افتد مصالح همچون آن سگ که بر لب جوی استخوانی یافت، چندانکه دردهان گرفت عکس آن در آب بدید، پنداشت که دیگری است، بشره دهان باز کرد تا آن را نیز از آب گیرد، آنچه در دهان بود باد داد. صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱
زشت رو چون سازد از خود دور خوی زشت را؟
بخش ۱۰۸ - در وصف شب تیره و جاسوسی گرفتن رام از افواه مردم شهر در باب پاکی سیتا
شبی تیره چو دود آه عشّاق مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۵۱۹
از دیدن روئیکه ترا دیده بود بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۴۶
تک و پوی نفس از عالم عبرت فنی دارد سعدی : باب هفتم در عالم تربیت
سر آغاز
سخن در صلاح است و تدبیر وخوی مهدی اخوان ثالث : زمستان
شکار (یک منظومه)
۱ سعدی : غزلیات
غزل ۱۸
تن آدمی شریف است به جان آدمیت عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۴ - شکار رفتن ارژنگ شاه با شهریار گوید
جهان دیده دهقان چنین کرد یاد امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۶۴۸
بدینسان کز غمت بر خاک دارم هر زمان پهلو ادیب صابر : قصاید
شمارهٔ ۷
لبت به رنگ شراب است و میل من به شراب سعدی : غزلیات
غزل ۲۲۴
گلبنان پیرایه بر خود کردهاند جامی : سبحةالابرار
بخش ۲۵ - مناجات
این محیط کرمات عرش صدف! ترکی شیرازی : فصل اول - لطیفهنگاریها
شمارهٔ ۱۳۷ - خطا پوش
یا رب! تو خالقی و، توانا و، قادری اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
در آن دریا که او را ساحلی نیست
در آن دریا که او را ساحلی نیست عثمان مختاری : شهریارنامه
بخش ۸۴ - خبردار شدن زال رز از آمدن ارهنگ دیو گوید
از آن رو چه ارهنگ پولادوند صائب تبریزی : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹
روی کار دیگران و پشت کار من یکی است فریدون مشیری : ریشه در خاک
آفتاب و گل...
من و شب هر دو بر بالین این بیمار بیداریم. احمد شاملو : مدایح بیصله
پرتوی که میتابد از کجاست؟
پرتوی که میتابد از کجاست؟ ایرانشان : کوشنامه
بخش ۲۵۴ - آزاد ساختن کوش برای جنگ با سیاهان
زمانی فروماند از اندیشه شاه نصرالله منشی : باب برزویه الطبیب
بخش ۸
چون محاسن صلاح بر این جمله در ضمیر متمکن شد خواستم که بعبادت متحلی گردم تا شعار و دثار من متناسب باشد و ظاهر و باطن بعلم و عمل آراسته گردد , چون تعبد و تعفف در دفع شر جوشن حصین است و در جذب خیر کمند دراز , و اگر حسکی در راه افتد یا بالائی تند پیش آید بدانها تمسک توان نمود -و یکی از ثمرات تقوی آنست که از حسرت فنا و زوال دنیا فارغ توان زیست؛و هر گاه که متقی در کارهای این جهان فانی و نعیم گذرنده تاملی کند هر آینه مقابح آن را به نظر بصیرت ببیند و همت بر کم آزاری و پیراستن راه عقبی مقصور شود , و بقضا رضا دهد تا غم کم خورد و دنیا را طلاق دهد تا از تبعات آن برهد ,و از سر شهوت برخیزد تا پاکیزگی ذات حاصل آید , و بترک حسد بگوید تا در دلها محبوب گردد , وسخاوت را با خود آشنا گرداند تا از حسرت مفارقت متاع غرور مسلم باشد , [و]کارها بر قضیت عقل پردازد تا از پشیمانی فارغ آید , و بر یاد آخرت الف گیرد تا قانع و متواضع گردد ,و عواقب عزیمت را پیش چشم دارد تا پای در سنگ نیاید، و مردمان را نترساند تا ایمن زید-هرچند در ثمرات عفت تامل بیش کردم رغبت من در اکتساب آن بیشتر گشت، اما میترسیدم که از پیش شهوات برخاستن ولذات نقد را پشت پای زدن کار بس دشوار است، و شرع کردن دران خطر بزرگ. چه اگر حجابی در راه افتد مصالح همچون آن سگ که بر لب جوی استخوانی یافت، چندانکه دردهان گرفت عکس آن در آب بدید، پنداشت که دیگری است، بشره دهان باز کرد تا آن را نیز از آب گیرد، آنچه در دهان بود باد داد. صائب تبریزی : مطالع
شمارهٔ ۱
زشت رو چون سازد از خود دور خوی زشت را؟