ملا احمد نراقی : باب چهارم
محبت دنیا منشأ همه اسباب حسد
و مخفی نماند که باعث و منشأ همه اینها محبت دنیای دنیه، و منافع آن است، زیرا که به جهت تنگی دنیا و محصور بودن منابع آن، محل نزاع و مخاصمه می شود چون ممکن نیست که منفعتی از آن مال و منصب به کسی برسد مگر اینکه از دست دیگری بیرون رود به خلاف آخرت، که چون آن را تنگی نیست لهذا نزاع و خصومتی میان اهل آن نمی باشد. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۷۶
آرام را خرام تو آتش عنان کند فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۲
بیبادة لبت در میخانه بسته به مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۶
کو مرغ باین بیپروبالی که منم صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۹۰ - ظلالاله
بود ظل اله انسان کامل وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
گفتار در نکویی خموشی و عشق
بیا وحشی خموشی تا کی و چند جامی : دفتر سوم
بخش ۶ - پیغام فرستادن سلطان به پادشاه روم که اگر چه من بنده زاده ام اما قرار مملکت بر این وجه داده ام که هیچ قوی بازو را مجال آن نمانده است که دست تطاول به مال ضعیفی دراز کند و اگر ناگاه دراز دستی واقع شود به موجب فرموده من بود و انصاف دادن پادشاه روم که هر کسی را دست ضبط و سیاست چنین بالا بود می شاید که همه زبردستان زیردستان او باشند
شاه غزنین چو واقفی ز علوم رشیدالدین میبدی : ۲۰- سورة طه- مکیّة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» هر که روى گرداند از باد و سخن من، «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» او راست زیستى بتنگى و سختى، «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى» (۱۲۴) و بینگیزیم فردا او را چنان که نه حجّت بیند خود را نه عذر. حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۲
مرا مسکراتی به تخصیص هست کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۲
ز من مپرس که از عاشقان زار کی خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹
اکنون که گل سعادتت پربار است سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۰
چشم ز میان تو نشان هیچ ندید حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۳۶
گر هیچ سوی زلف تو راهی باشد خیام : دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸]
رباعی ۱۲۳
* هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند، رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۷۱ - یحیی نیشابوری علیه الرحمه
و هو محی الدین یحیی بن محمد بن یحیی. جدش در جنگ کفرهٔ غزنین شهید شد و خود در کمالات صوری و معنوی در عالم وحید آمد. این رباعی تیمّناً از او نوشته شد: سعدی : مراثی
در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی
به اتفاق دگر دل به کس نباید داد جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲۴ - حکایت حاتم و بند از پای اسیری گشادن و بر پای خود نهادن
حاتم آن بحر جود و کان عطا قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضاً در ستایش شاهزاه رضوان و ساده شجاعلسلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید
ای به از روز دگر هر روز کارت
محبت دنیا منشأ همه اسباب حسد
و مخفی نماند که باعث و منشأ همه اینها محبت دنیای دنیه، و منافع آن است، زیرا که به جهت تنگی دنیا و محصور بودن منابع آن، محل نزاع و مخاصمه می شود چون ممکن نیست که منفعتی از آن مال و منصب به کسی برسد مگر اینکه از دست دیگری بیرون رود به خلاف آخرت، که چون آن را تنگی نیست لهذا نزاع و خصومتی میان اهل آن نمی باشد. صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۱۷۶
آرام را خرام تو آتش عنان کند فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۲
بیبادة لبت در میخانه بسته به مشتاق اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۶۶
کو مرغ باین بیپروبالی که منم صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۱۹۰ - ظلالاله
بود ظل اله انسان کامل وحشی بافقی : فرهاد و شیرین
گفتار در نکویی خموشی و عشق
بیا وحشی خموشی تا کی و چند جامی : دفتر سوم
بخش ۶ - پیغام فرستادن سلطان به پادشاه روم که اگر چه من بنده زاده ام اما قرار مملکت بر این وجه داده ام که هیچ قوی بازو را مجال آن نمانده است که دست تطاول به مال ضعیفی دراز کند و اگر ناگاه دراز دستی واقع شود به موجب فرموده من بود و انصاف دادن پادشاه روم که هر کسی را دست ضبط و سیاست چنین بالا بود می شاید که همه زبردستان زیردستان او باشند
شاه غزنین چو واقفی ز علوم رشیدالدین میبدی : ۲۰- سورة طه- مکیّة
۶ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی» هر که روى گرداند از باد و سخن من، «فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً» او راست زیستى بتنگى و سختى، «وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَعْمى» (۱۲۴) و بینگیزیم فردا او را چنان که نه حجّت بیند خود را نه عذر. حکیم نزاری : غزلیات
شمارهٔ ۲۹۲
مرا مسکراتی به تخصیص هست کمال خجندی : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۳۲
ز من مپرس که از عاشقان زار کی خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۹
اکنون که گل سعادتت پربار است سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۴
چشم سر مست خوشت، فتنه هشیاران است کمالالدین اسماعیل : رباعیات
شمارهٔ ۴۲۰
چشم ز میان تو نشان هیچ ندید حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۱
صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست اوحدالدین کرمانی : الفصل الثانی - فی الاقاویل المختلفة خدمة السلطان
شمارهٔ ۳۶
گر هیچ سوی زلف تو راهی باشد خیام : دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸]
رباعی ۱۲۳
* هر گه که بنفشه جامه در رنگ زند، رضاقلی خان هدایت : روضهٔ اول در نگارش احوال مشایخ و عارفین
بخش ۱۷۱ - یحیی نیشابوری علیه الرحمه
و هو محی الدین یحیی بن محمد بن یحیی. جدش در جنگ کفرهٔ غزنین شهید شد و خود در کمالات صوری و معنوی در عالم وحید آمد. این رباعی تیمّناً از او نوشته شد: سعدی : مراثی
در مرثیهٔ اتابک ابوبکر بن سعد زنگی
به اتفاق دگر دل به کس نباید داد جامی : سلسلةالذهب
بخش ۲۴ - حکایت حاتم و بند از پای اسیری گشادن و بر پای خود نهادن
حاتم آن بحر جود و کان عطا قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۳۰ - ایضاً در ستایش شاهزاه رضوان و ساده شجاعلسلطنه حسنعلی میرزا طاب ثراه فرماید
ای به از روز دگر هر روز کارت