اقبال لاهوری : زبور عجم
دگر ز ساده دلیهای یار نتوان گفت
اقبال لاهوری : زبور عجم
ز سلطان کنم آرزوی نگاهی
اقبال لاهوری : زبور عجم
خیال من به تماشای آسمان بود است
اقبال لاهوری : زبور عجم
لاله صحرایم از طرف خیابانم برید
اقبال لاهوری : زبور عجم
دم مرا صفت باد فرودین کردند
اقبال لاهوری : زبور عجم
به نگاه آشنائی چو درون لاله دیدم
اقبال لاهوری : زبور عجم
بهار آمد نگه می غلطد اندر آتش لاله
اقبال لاهوری : زبور عجم
صورت گری که پیکر روز و شب آفرید
اقبال لاهوری : زبور عجم
کم سخن غنچه که در پردهٔ دل رازی داشت
اقبال لاهوری : جاویدنامه
دیباچه
اقبال لاهوری : جاویدنامه
نغمه ملائک
اقبال لاهوری : جاویدنامه
نه تا سخن از عارف هندی
اقبال لاهوری : جاویدنامه
نمودار شدن درویش سودانی
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
متاع من دل درد آشنای است
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
ندانم دل شهید جلوه کیست
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
سحر با ناقه گفتم نرم تر رو
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
مهار ای ساربان او را نشاید
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
چه خوش صحرا که در وی کاروانها
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
چه خوش صحرا که شامش صبح خند است
اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
بصدق فطرت رندانه من