صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۴
نیست در دیده ما منزلتی دنیا را قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۴
خبری دهید جان را، که ز دوست چیست فرمان؟ خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶
در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۳۲ - در مدح تاج الدین
ای فلک سوخته داده بر کف تاج کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را ایرج میرزا : ابیات پراکنده
شمارۀ ۱
اَمرَدی رفت تا نماز کند سعدی : غزلیات
غزل ۲۷۴
چه سروست آن که بالا مینماید مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
عهدیست که جام می ندیدم بر دست میرداماد : مشرقالانوار
بخش ۲ - مناجات و تمجید
ای خرد از حلقه به گوشان تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹
این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷ - تتبع مخدومی
ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶
روم به حجرهی خیاط عاشقان فردا ایرج میرزا : مثنوی ها
داستان دو موش
ای پسر لحظه ای تو گوش بده بابافغانی : قصاید
شمارهٔ ۶ - بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست
بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست عنصرالمعالی : قابوسنامه
باب چهارم: اندر فزونی طاعت از راه توانستن
بدان ای پسر که خدای تعالی دو فریضه پیدا کرد از بهر منعمان و بندگان خاص و آن حج است و زکوة و فرمود که هر که را ساز بود خانه او را زیارت کند و آنرا که ساز ندارد نفرمود، نه بینی که در دنیا نیز معاملت درگاه پادشاه هم خداوندان نعمت توانند کرد و اعتماد حج بر سفرست و بینوایان را سفر فرمودن نه از دانش باشد و بیساز سفر کردن از تهلکه و نادانی باشد و چون ساز بود سفر نکنی خوشی و لذت دنیا تمام نباشد که خوشی دنیا و لذت نعمت اندر آنست که نادیده به بینی و ناخورده بخوری و نایافته بیابی و این جز در سفر نباشد که مردم سفری جهان آزموده و کاردیده و روزبه و دانا بود که نادیده دیده باشد و ناشنیده شنیده، چنانک گفتهاند: لیس الخبر کالمعاینه کی جهان دیدگان را برابر نکنند و گفتهاند، نظم: سعدی : غزلیات
غزل ۱۶۳
هر که می با تو خورد عربده کرد جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۱
ای که دل برده ای ز دستم باز آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
رقیب دعوی عامی بصحن بستان کرد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۴
در کنج اعتکاف دلی بردبار کو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۰۷
هر که بست از گفتگو لب جنت دربسته است
غزل شمارهٔ ۴۸۴
نیست در دیده ما منزلتی دنیا را قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۵۱۴
خبری دهید جان را، که ز دوست چیست فرمان؟ خاقانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۶
در خوشاب را لبت سخت خوش آب میدهد سوزنی سمرقندی : قصاید
شمارهٔ ۳۲ - در مدح تاج الدین
ای فلک سوخته داده بر کف تاج کلیم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵
ضعف طالع برده از من قوت تدبیر را ایرج میرزا : ابیات پراکنده
شمارۀ ۱
اَمرَدی رفت تا نماز کند سعدی : غزلیات
غزل ۲۷۴
چه سروست آن که بالا مینماید مجیرالدین بیلقانی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
عهدیست که جام می ندیدم بر دست میرداماد : مشرقالانوار
بخش ۲ - مناجات و تمجید
ای خرد از حلقه به گوشان تو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۹۹
این جواب آن غزل صائب که راقم گفته است امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۱۷ - تتبع مخدومی
ز ابر تیره برقی جست طرف کوهساران را مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۶
روم به حجرهی خیاط عاشقان فردا ایرج میرزا : مثنوی ها
داستان دو موش
ای پسر لحظه ای تو گوش بده بابافغانی : قصاید
شمارهٔ ۶ - بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست
بر کاینات آنچه یقین فرض و واجبست عنصرالمعالی : قابوسنامه
باب چهارم: اندر فزونی طاعت از راه توانستن
بدان ای پسر که خدای تعالی دو فریضه پیدا کرد از بهر منعمان و بندگان خاص و آن حج است و زکوة و فرمود که هر که را ساز بود خانه او را زیارت کند و آنرا که ساز ندارد نفرمود، نه بینی که در دنیا نیز معاملت درگاه پادشاه هم خداوندان نعمت توانند کرد و اعتماد حج بر سفرست و بینوایان را سفر فرمودن نه از دانش باشد و بیساز سفر کردن از تهلکه و نادانی باشد و چون ساز بود سفر نکنی خوشی و لذت دنیا تمام نباشد که خوشی دنیا و لذت نعمت اندر آنست که نادیده به بینی و ناخورده بخوری و نایافته بیابی و این جز در سفر نباشد که مردم سفری جهان آزموده و کاردیده و روزبه و دانا بود که نادیده دیده باشد و ناشنیده شنیده، چنانک گفتهاند: لیس الخبر کالمعاینه کی جهان دیدگان را برابر نکنند و گفتهاند، نظم: سعدی : غزلیات
غزل ۱۶۳
هر که می با تو خورد عربده کرد جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۷۸۱
ای که دل برده ای ز دستم باز آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۴۶۲
رقیب دعوی عامی بصحن بستان کرد عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۰۴
در کنج اعتکاف دلی بردبار کو صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۱۰۷
هر که بست از گفتگو لب جنت دربسته است