اوحدالدین کرمانی : الباب السابع: فی خصال الحمیده عن العقل و العلم و ما یحذو جذو هذا النمط
شمارهٔ ۵۰
اجداد من از صدور ایران بودند ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
ای آینه حسن تو در صورت زیب ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۱۸ - ابوحفص عمر بن سلم الحدّاد
و از این طایفه بود ابوحفص عمر بن سلم الحدّاد از دیهی بود که آنرا گوژدآباد خوانند بر دروازۀ نشابور بر راه بخارا، و یکی بود از جملۀ امامان و سادات وفات وی اندر شهور سنه ستّ و ستّین و مأتین بود. محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۳
ای صبا درد من خسته به درمان برسان واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۸
بی فکر تو، ناپاک دل از لوث جهانست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴
من میگویم که گشت بیگاه ایماه رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ تباه مکنید صدقههاى خویش بِالْمَنِّ وَ الْأَذى بسپاس بر نهادن و رنج نمودن کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ چون کسى که نفقت میکند مال خویش رِئاءَ النَّاسِ بر دیدار مردمان وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ناگرویده بخداى و بروز رستاخیز فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ نمون وى همچون نمون سنگى خاره نرم عَلَیْهِ تُرابٌ که بر آن سنگ خاک خشک بود فَأَصابَهُ وابِلٌ بآن رسید بارانى سخت فَتَرَکَهُ صَلْداً آن را گذاشت تهى پاک لا یَقْدِرُونَ عَلى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا که هیچیز نتوانند که از آن با دست آرند وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (۲۶۴) و اللَّه یارى ده گروه ناگرویدگان نیست. آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه. قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید. مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند. توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست. مثال 2: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است. نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است. میرزاده عشقی : قالبهای نو
احتیاج
هر گناهی، که آدمی عمدا به عالم می کند جامی : لیلی و مجنون
بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
مشاطه این عروس طناز صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۸۱ - المتحقق بالحق و الخلق
متحقق بحق و خلق آنست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۵
چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟ امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
چو بگشایی لب شکر شکن را مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۵
در عشق هیچ درد چو درد فراق نیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶
درین محفلکه دارد شام بربند وسحربگشا شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۶
بی آینه تمثال نماید هی هی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۹
رزق من زان نرگس مستانه جز خمیازه نیست نهج البلاغه : نامه ها
نامه به فرمانداران در مورد وقت هاى نماز پنجگانه
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أمراء البلاد في معنى الصلاة </strong> سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷
ترکم، عرب مثال، چنگ بر عذار بست ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۱۴ - جنگ در روز دوم
چو بگذشت تیره شب و روز شد
شمارهٔ ۵۰
اجداد من از صدور ایران بودند ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۶
ای آینه حسن تو در صورت زیب ابوعلی عثمانی : باب دوم
بخش ۱۸ - ابوحفص عمر بن سلم الحدّاد
و از این طایفه بود ابوحفص عمر بن سلم الحدّاد از دیهی بود که آنرا گوژدآباد خوانند بر دروازۀ نشابور بر راه بخارا، و یکی بود از جملۀ امامان و سادات وفات وی اندر شهور سنه ستّ و ستّین و مأتین بود. محتشم کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۶۳
ای صبا درد من خسته به درمان برسان واعظ قزوینی : ابیات پراکنده
شمارهٔ ۷۸
بی فکر تو، ناپاک دل از لوث جهانست مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۴۴
من میگویم که گشت بیگاه ایماه رشیدالدین میبدی : ۲- سورة البقره
۵۱ - النوبة الاولى
قوله تعالى: یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اى ایشان که بگرویدند لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ تباه مکنید صدقههاى خویش بِالْمَنِّ وَ الْأَذى بسپاس بر نهادن و رنج نمودن کَالَّذِی یُنْفِقُ مالَهُ چون کسى که نفقت میکند مال خویش رِئاءَ النَّاسِ بر دیدار مردمان وَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ ناگرویده بخداى و بروز رستاخیز فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ صَفْوانٍ نمون وى همچون نمون سنگى خاره نرم عَلَیْهِ تُرابٌ که بر آن سنگ خاک خشک بود فَأَصابَهُ وابِلٌ بآن رسید بارانى سخت فَتَرَکَهُ صَلْداً آن را گذاشت تهى پاک لا یَقْدِرُونَ عَلى شَیْءٍ مِمَّا کَسَبُوا که هیچیز نتوانند که از آن با دست آرند وَ اللَّهُ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرِینَ (۲۶۴) و اللَّه یارى ده گروه ناگرویدگان نیست. آرایه های ادبی : بیان
مجاز
مجاز به کار بردن واژه ای است در غیر معنی حقیقی به شرط وجود قرینه. قرینه در مجاز: نشانه است که به کمک آن می توان معنی غیر حقیقی کلمه ای را فهمید. مثال 1: ایران در بازی های آسیایی شرکت می کند. توضیح: کلمه «ایران» مجاز از یک تیم ورزشی از ایران است و «شرکت در بازی» قرینه است که به ما کمک می کند تا بفهمیم که منظور از کلمه ایران کشور ایران نیست. مثال 2: سینه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتیاق توضیح: کلمه سینه مجاز از انسان عاشق است. نکته: از آنجا که در استعاره لفظ در معنای حقیقی خود به کار نمی رود، لذا هر استعاره ای نوعی مجاز است. پس هر مجازی استعاره نیست اما همه استعاره ها مجاز است. میرزاده عشقی : قالبهای نو
احتیاج
هر گناهی، که آدمی عمدا به عالم می کند جامی : لیلی و مجنون
بخش ۲۶ - پیغام فرستادن مجنون پیش پدر تا لیلی را برای وی خواستگاری کند و بردن پدر وی اعیان قبیله را به جهت کفایت این مقصود
مشاطه این عروس طناز صفی علیشاه : بحرالحقایق
بخش ۳۸۱ - المتحقق بالحق و الخلق
متحقق بحق و خلق آنست امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۳۳۵
چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟ امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱
چو بگشایی لب شکر شکن را مجد همگر : غزلیات
شمارهٔ ۵
در عشق هیچ درد چو درد فراق نیست بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶
درین محفلکه دارد شام بربند وسحربگشا شاه نعمتالله ولی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۱۶
بی آینه تمثال نماید هی هی صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۳۱۹
رزق من زان نرگس مستانه جز خمیازه نیست نهج البلاغه : نامه ها
نامه به فرمانداران در مورد وقت هاى نماز پنجگانه
<strong> و من كتاب له عليهالسلام إلى أمراء البلاد في معنى الصلاة </strong> سلمان ساوجی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۷
ترکم، عرب مثال، چنگ بر عذار بست ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۱۴ - جنگ در روز دوم
چو بگذشت تیره شب و روز شد