صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۳۳
هزاران معنی پیچیده در زلف سخن دارم
رضی‌الدین آرتیمانی : رباعیات
رباعی شماره ۸
ای گشته تو را صفات، مانع از ذات
خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۸۶
گر یک نفست ز زندگانی گذرد
سلیم تهرانی : غزلیات
شمارهٔ ۳۹۰
عشق در هر جا نقاب از روی زیبا می کشد
ملک‌الشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۰۰
دشمن کهن را دوست نو مگیر، چه دشمن کهن چون مار سیاه است که صد ساله کین فراموش نکند.
فخرالدین عراقی : آغاز کتاب
اندر جوهر انسان
مبدا امر جوهر انسان
ابراهیم شاهدی دده مغلوی : غزلیات
شمارهٔ ۴۸
هر چه آن سرو ناز می گوید
نظامی گنجوی : شرف نامه
بخش ۱۰ - فرو گفتن داستان به طریق ایجاز
بیا ساقی آن راحت‌انگیز روح
سیف فرغانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۷
گر او مراست هرچه بخواهم مرا بود
سعیدا : غزلیات
شمارهٔ ۵۵۰
نماید گاه ابرو گه جمال آهسته آهسته
فردوسی : پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود
بخش ۲
چو آمد به نزدیکی هیرمند
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۶۸
گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد
آشفتهٔ شیرازی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۶۴
تا کی ای فتنه ایام زپا ننشینی
حافظ : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۰
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۴۱
شبی دراز، می سرخ من گرفته به چنگ
صغیر اصفهانی : رباعیات
شمارهٔ ۱۲
بیماری خود دوش نمودم به طبیب
سلمان ساوجی : قطعات
قطعه شمارهٔ ۱۱۶
دارای شرق و غرب که جود و وقار تو
قائم مقام فراهانی : نامه‌های فارسی
شمارهٔ ۶۱ - رقم باشی گری و تیول میرزا جعفرخان مهندس باشی
آنکه مهندس نظام قدر و محاسب مهام بشر که طاق نه رواق گردون بی قائم و ستون افراشته و تدبیر مصالح املاک بتدویر دوایر افلاک مقرر داشته، ذات اشرف ما را واسطه نظم دین و دولت ورابطه جمع شرع وشوکت کرد وضبط ثغور اسلام وجبر کسور انام را بعهدة اهتمام ما سپرده، بر ذمت همت ما بحکم شرع مطاع و فرمان واجب الاتباع، تمهید نظامی رایق و تجدید قراری لایق، که موجب رضای خالق و عصام خلایق شود؛ لازم آمد تا مقلدان شریعت غرا و متقلدان سیف غزا در اجتهاد ادآب جهاد مستبد، بر مقابله و مقاتله اعدای دین مستعد گشته؛ شوکت اسلام از صدمت خصام مصون و حوزه ملک از مداخلت شرک مصون آید. فعلی هذا هر که رموز قتال و رسوم جدال را بقانون نظام متین و آئین دین مبین بهتر و برتر داند و دارد و شرط جهاد و دفاع و ضبط بلاد و بقاع را بطرح و طرز سدید سزا و بجا آید و آرد، فزون از حد و حساب منظور نظر عاطفت نصاب آید. عالیجاه فطانت و فراست انتباه سلاله السادات العظام میرزا جعفر مهندس که در بدایت جوانی حسب الاشاره بتحصیل هندسی و ریاضی و تکمیل آداب نظام بمملکت انگلیس مأمور شد، پس از مدتی که حصول علم مأمور برا حایز بحضور باهرالنور ما فایز گشت، او را در علم و عمل بر وجه اتم و اکمل آزمودیم، فی الحقیقه در حساب و هندسه که بفنون ریاضی و تعیین قلعه و سنگر و ترتیب لشکر و معسکر کامل و ماهر بود و ذهن و قادش و فکر نقادش در حل اشکال ریاضی بر مفترعات اقلیدس و مخترعات بطلمیوس غالب و قاهر، در ازای این حسن تعلم بر همگنان تقدم یافته، مهندسین سرکار اشرف را باشی و خدمات شایسته از او ناشی گشته، مقرر داشتیم از این حسن تعلیم مستوجب مزید احسان و تکریم آید، متوجهات قریه فلان را در هذه السنه فلان بموجب تفصیل بتیول ابدی و سیور غال سرمدی عنایت فرمودیم الخ.
نصرالله منشی : باب الاسد و ابن آوی
بخش ۲
آورده‌اند که در زمین هند شگالی بود روی از دنیا بگردانیده و در میان امثال خویش می‌بود. اما از خوردن گوشت و ریختن خون و ایذای جانوران تحرز نمودی. یاران بروی مخاصمت بر دست گرفتند و گفتند: بدین سیرت تو راضی نیستیم و را ترا درین مخطی می‌دانیم، چون از صحبت یک دیگر نمی نماییم در عادت و سیرت هم موافقت توقع کنی»، و نیز عمر در زحیر گذاشتن را فایده ای صورت نمی توان کرد. چنانکه آید روزی بپایان می‌باید رسانید و نصیب خود از لذت دنیا می‌برداشت. و لاتنس نصیبک من الدنیا. و بحقیقت بباید شناخت که دی را باز نتوان آورد و ثقت بدریافتن فردا مستحکم نیست.
خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۳۹
فصل گل و طرف جویبار و لب کشت