اوحدالدین کرمانی : الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب
شمارهٔ ۲۵۹
خه خه به چه گشته ای چنین دشمن دوست
رشیدالدین میبدی : ۸۳- سورة التطفیف (المطففین)- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ:
آذر بیگدلی : قطعات
شمارهٔ ۱۱ - تاریخ جلوس ابوالفتح خان ابن کریم خان زند - (۱۱۹۳ ه.ق)
چرا خون نگریم، چرا می ننوشم؟!
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۸۱
دَسْتِ ته کافِرْ، نامُسَلْمونْ بَوُوئمْ
فیاض لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۶۴
خوش به کام همه در ساخته‌ای یعنی چه
نهج البلاغه : خطبه ها
روانشناسى اجتماعى مردم بصره
<strong> و من كلام له عليه‌السلام في ذم أهل البصرة </strong> <strong> بعد وقعة الجمل </strong> كُنْتُمْ جُنْدَ اَلْمَرْأَةِ
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۸۰
سوداییِ لَعلِ بَدخْشون بَووئمْ
رودکی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۸۳
اگر امیر جهاندار داد من ندهد
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۷۹
مه دلْ همه خانهْ ته قربونْ بَووئمْ،
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۴ - سپاه من
منم که شعر و تغزل پناهگاه من است
آرایه های ادبی : بیان
استعاره
استعاره در لغت به معنی عاریت گرفتن و عاریت خواستن است امّا در اصطلاح استعاره نوعی تشبیه است که در آن یکی از طرفین تشبیه (مشبه یا مشبه به) را ذکر و طرف دیگر را اراده کرده باشند. نکته: اصل استعاره بر تشبیه استوار است و به دلیل اینکه در استعاره فقط یک رکن از تشبیه ذکر می شـود و خواننده را به تلاش ذهنی بیشتری وا می دارد، لذا استعاره از تشبیه رساتر، زیباتر و خیال انگیزتر است. انواع استعاره: با توجه به اینکه در استعاره یکی از طرفین تشبیه ذکر می شود، آن را بر دو نوع تقسیم کرده اند. استعاره ی مصرحه (آشکار): آن است که «مشبه به» ذکر و «مشبه» حذف گردد. (در واقع مشبه به جانشین مشبه می شود.) مثال 1: ای آفتاب خوبان می جوشد اندرونم یک ساعتم بگنجان در سایه ی عنایت توضیح: «آفتاب خوبان» استعاره برای معشوق است. ( آفتاب خوبان «مشبه به» که ذکر شده و معشوق «مشبه» حذف شده است.) مثال 2: صدف وار گوهر شناسان را دهان جز به لؤلؤ نکردند باز توضیح: «لؤلؤ» استعاره از سخنان با ارزش است. (لؤلؤ «مشبه به» ذکر شده و سخنان با ارزش «مشبه» حذف شده است.) استعاره مکنیه: آن است که «مشبه» به همراه یکی از لوازم و ویژگی «مشبه به» ذکر گردد و خود «مشبه به» حذف شود. نکته 1: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» نسبت داده می شود. مثال: مرگ چنگال خود را به خون فلانی رنگین کرد. توضیح: «مرگ» را به «گرگی» تشبیه کرده است که چنگال داشته باشد اما خود «گرگ» را نیاورده و «چنگال» که یکی از لوازم و ویژگی گرگ است به آن (مرگ) نسبت داده است. نکته 2: گاهی لوازم یا ویژگی «مشبه به» در جمله به «مشبه» اضافه می شود که در این صـورت «اضافه استعاری» است. مثال 1: سر نشتر عشق بر رگ روح زدند یک قطره از آن چکید و نامش دل شد توضیح: «روح» را به بدنی تشبیه کرده که «رگ» داشته باشد و «رگ» را که یکی از ویژگی های «مشبه به» است به «روح» اضافه کرده است. مثال 2: مردی صفای صحبت آیینه دیده از روزن شب شوکت دیرینه دیده توضیح: «شب» را به اطاقی تشبیه کرده که «روزن یا پنجره» داشته باشد و «روزن» را که یکی از ویژگیهای « مشبه به» بود به «شب» اضافه کرده است. نکته: جمله ای که در آن آرایه استعاره به کار رفته ادبی تر است، نسبت به جمله ای که دارای آرایه تشبیه است. نکته: در اضافه استعاری «مضاف» در معنی حقیقی خود بکار نمی رود و ما «مضاف الیه» را به چیزی تشبیه می کنیم که دارای جزء یا اندامی است ولی چنین جزء و اندام که «مضاف» است برای «مضاف الیه» یک واقعیت نیست بلکه یک تصور و فرض است. مثال: دست روزگار ــــــــــ دست برای روزگار یک تصور و فرض است. روزن شب ـــــــــــــ روزن یا پنجره ای برای شب یک تصور است و وافعیت ندارد. نکته مهم: در استعاره مکنیه چنانچه مشبه به، انسان باشد، به آن «تشخیص» گویند.
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۷۸
آشفته‌ی اون موی افشون بَووئمْ
فصیحی هروی : رباعیات
شمارهٔ ۶۶
در ساغر عیش باده خامان ریزند
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۷۷
اسیرِ زلفِ عَنبرْاَفشونْ بئوئمْ
ملک‌الشعرای بهار : رباعیات
شمارهٔ ۵۶
یک روی چو آیینه مبادا انسان
اسیر شهرستانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۸۴
رنجی که چشم شب پره از نور دیده است
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۷۶
رُخصتْ هاده که من ته قربونْ بَئوئمْ
قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح شجاع‌السلطنه حسنعلی میرزا گوید
باد نوروزی شمیم عطر جان می‌آورد
امیر پازواری : دوبیتی‌ها
شمارهٔ ۷۵
امیر گته: یک‌باری جُوون بَووئمْ
ابن یمین فَرومَدی : رباعیات
شمارهٔ ۴۸
ای بس که دلم در پی تحقیق شتافت