ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹۹
بگریختم از عشق تو ای سیمین تن امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
آغاز سخن به نام شاهی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳
قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست باباافضل کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲
در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۷
مرکز خاک است گردون آسمان عشق را ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۸
دیریست که تیر فقر را آماجم ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱
چون نبات از شکر میگونش سر بر میزند ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۶
از سیزک (خبرچین) و دروغ مرد سخن مشنو. ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۷
به بادافره بر مردمان کردن، ورندک (برنده - تندرو) مباش سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹
روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۲
چون کشته نگاه تو سوی کفن رود فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۶
ما سرّ کن فکانیم ما را که میشناسد ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۸، ۲۹
اندر خوردن با مردم همچشمی و پیکار مکن، مردم را مزن. ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۰
گاه را مکوش. سعدی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲
آن ماه دوهفته در نقاب است بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۷
خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۱
با آزادچهره مرد (نجیب مرد) کارآگاه و زیرک و خوشخیممرد، همپرسشی (صحبت) کن و دوست باش. عطار نیشابوری : باب بیست و چهارم:درآنكه مرگ لازم وروی زمین خاك رفتگانست
شمارهٔ ۳۸
هر کوزه که بیخود به دهان باز نهم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۲
به نبرد بسیار بیندیش که بار گران با تو نباشد. سعدی : غزلیات
غزل ۲۳۹
کسی که روی تو بیند نگه به کس نکند
رباعی شمارهٔ ۴۹۹
بگریختم از عشق تو ای سیمین تن امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۱۹ - جواب نبشتن مجنون مرفوع القلم، از سیاهی آب ناک دیده، جراحت نامه لیلی را، و ریشهای سربسته از نوک قلم خاریدن، و خون سوخته بر ورق چکانیدن، و دهانه جراحت را به کاغذ لیلی بستن
آغاز سخن به نام شاهی اسیری لاهیجی : غزلیات
شمارهٔ ۶۳
قبله حاجات ما کوی خرابات آمدست باباافضل کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲
در مقامی که رسد زو به دل و جان آسیب صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۷
مرکز خاک است گردون آسمان عشق را ابوسعید ابوالخیر : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۱۸
دیریست که تیر فقر را آماجم ابن یمین فَرومَدی : غزلیات
شمارهٔ ۱۱۱
چون نبات از شکر میگونش سر بر میزند ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۶
از سیزک (خبرچین) و دروغ مرد سخن مشنو. ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۷
به بادافره بر مردمان کردن، ورندک (برنده - تندرو) مباش سنایی غزنوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۹
روزی که بتم ز فوطه رخ بنماید قدسی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۲
چون کشته نگاه تو سوی کفن رود فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۸۶
ما سرّ کن فکانیم ما را که میشناسد ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۲۸، ۲۹
اندر خوردن با مردم همچشمی و پیکار مکن، مردم را مزن. ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۰
گاه را مکوش. سعدی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲
آن ماه دوهفته در نقاب است بلند اقبال : غزلیات
شمارهٔ ۳۲۷
خیال رویتوبیرون نمی رودزدلم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۱
با آزادچهره مرد (نجیب مرد) کارآگاه و زیرک و خوشخیممرد، همپرسشی (صحبت) کن و دوست باش. عطار نیشابوری : باب بیست و چهارم:درآنكه مرگ لازم وروی زمین خاك رفتگانست
شمارهٔ ۳۸
هر کوزه که بیخود به دهان باز نهم ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۳۲
به نبرد بسیار بیندیش که بار گران با تو نباشد. سعدی : غزلیات
غزل ۲۳۹
کسی که روی تو بیند نگه به کس نکند