عطار نیشابوری : سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
زین سخن مرغان وادی سر به سر جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۲
رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۷
ماه غلام رخ زیبای تو عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
الحکایه و التمثیل
عزیزی گفت من عمری درین کار انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰
پایی که ز بند عالمی بیرونست ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵
ز جور لشکر خرداد و مرداد خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۷
پیری دیدم به خانهٔ خماری ترانه های کودکانه : بخش اول
قهر نکن تو با من
مثل شبنم که نمی مونه رو گل و پونه اقبال لاهوری : زبور عجم
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به افرنگی بتان دل باختم من
به افرنگی بتان دل باختم من نصرالله منشی : باب برزویه الطبیب
بخش ۱۴
در جمله کار من بدان درجت رسیدکه بقضاهای آسمانی رضا دادم و آن قدر که در امکان گنجد از کارهای آخرت راست کردم، و بدین امید عمر میگذاشتم که مگر بروزگاری رسم که دران دلیلی یاوم و یاری و معینی بدست آرم، تا سفر هندوستان پیش آمد، برفتم و در آن دیار هم شرایط بحث و استقصا هرچه تمامتر تقدیم نمودم و بوقت بازگشتن کتابها آوردم که یکی ازان این کتاب کلیله دمنه است، والله تعالی اعلم. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۳۱۷
در عشق پیشبینی، سنگ ره وصال است جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵۳
به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸
زلف تو از آن دم که دلم بربودست ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۹ - پرورش کوش
ز بس لابه کاو کرد، دادش بدوی غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۹
ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشانها یک طرف فخرالدین عراقی : فصل دوم
غزل
ای ز روی تو آفتاب خجل قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در ستایش حسین خان خازن شجاع السلطنه گوید
تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوبکر وراق قدس الله روحه العزیز
آن خزانه علم و حکمت آن یگانه حلم و عصمت آن شرف عباد آن کنف زهاد آن مجرد آفاق شیخ وقت ابوبکر وراق رحمةالله علیه از اکابر زهاد و عباد بود ودر ورع و تقوی تمام و در تجرید و تفرید کمالی خوب داشت و در معاملهٔ ادب بینظیر چنانکه مشایخ او را مودب الاولیاء خواندهاند و کشته نفس ومبارک نفس بود و با محمد حکیم صحبت داشته بود و ازیاران خضرویه بود و در بلخ مقیم بود و او را در ریاضات و آداب تصانیف است و مریدان را از سفر منع کردی گفتی کلید همه برکتی صبر است در موقع ارادت تا آنگاه که ارادت ترا درست گردد چون ارادت درست شد اول برکتها برتو گشاده شد. قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - و له ایضاً فی مدحه
بهادر شه ای شهریاران غلامت
سیمرغ در پیشگاه سیمرغ
زین سخن مرغان وادی سر به سر جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸۲
رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۷
ماه غلام رخ زیبای تو عطار نیشابوری : بخش چهاردهم
الحکایه و التمثیل
عزیزی گفت من عمری درین کار انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۰
پایی که ز بند عالمی بیرونست ناصرخسرو : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۵
ز جور لشکر خرداد و مرداد خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۶۷
پیری دیدم به خانهٔ خماری ترانه های کودکانه : بخش اول
قهر نکن تو با من
مثل شبنم که نمی مونه رو گل و پونه اقبال لاهوری : زبور عجم
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر
گشاده رو ز خوش و ناخوش زمانه گذر اقبال لاهوری : ارمغان حجاز
به افرنگی بتان دل باختم من
به افرنگی بتان دل باختم من نصرالله منشی : باب برزویه الطبیب
بخش ۱۴
در جمله کار من بدان درجت رسیدکه بقضاهای آسمانی رضا دادم و آن قدر که در امکان گنجد از کارهای آخرت راست کردم، و بدین امید عمر میگذاشتم که مگر بروزگاری رسم که دران دلیلی یاوم و یاری و معینی بدست آرم، تا سفر هندوستان پیش آمد، برفتم و در آن دیار هم شرایط بحث و استقصا هرچه تمامتر تقدیم نمودم و بوقت بازگشتن کتابها آوردم که یکی ازان این کتاب کلیله دمنه است، والله تعالی اعلم. صائب تبریزی : تکبیتهای برگزیده
تکبیت شمارهٔ ۱۳۱۷
در عشق پیشبینی، سنگ ره وصال است جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۷۵۳
به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش انوری : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۸
زلف تو از آن دم که دلم بربودست ایرانشان : کوشنامه
بخش ۳۹ - پرورش کوش
ز بس لابه کاو کرد، دادش بدوی غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۹
ای کرده غرقم بی خبر شو زین نشانها یک طرف فخرالدین عراقی : فصل دوم
غزل
ای ز روی تو آفتاب خجل قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۲ - در ستایش حسین خان خازن شجاع السلطنه گوید
تا ابد چشم بد ازگنجور دارا دور باد عطار نیشابوری : تذکرة الأولیاء
ذکر ابوبکر وراق قدس الله روحه العزیز
آن خزانه علم و حکمت آن یگانه حلم و عصمت آن شرف عباد آن کنف زهاد آن مجرد آفاق شیخ وقت ابوبکر وراق رحمةالله علیه از اکابر زهاد و عباد بود ودر ورع و تقوی تمام و در تجرید و تفرید کمالی خوب داشت و در معاملهٔ ادب بینظیر چنانکه مشایخ او را مودب الاولیاء خواندهاند و کشته نفس ومبارک نفس بود و با محمد حکیم صحبت داشته بود و ازیاران خضرویه بود و در بلخ مقیم بود و او را در ریاضات و آداب تصانیف است و مریدان را از سفر منع کردی گفتی کلید همه برکتی صبر است در موقع ارادت تا آنگاه که ارادت ترا درست گردد چون ارادت درست شد اول برکتها برتو گشاده شد. قاآنی شیرازی : قصاید
قصیدهٔ شمارهٔ ۵۱ - و له ایضاً فی مدحه
بهادر شه ای شهریاران غلامت