یغمای جندقی : رباعیات
شمارهٔ ۳۰
واعظ در باغ سبزش روضه مینواست مولوی : دفتر چهارم
بخش ۱۲۰ - اختیار کردن پادشاه دختر درویش زاهدی را از جهت پسر و اعتراض کردن اهل حرم و ننگ داشتن ایشان از پیوندی درویش
مادر شه زاده گفت از نقص عقل امیرخسرو دهلوی : خسرو و شیرین
بخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه
چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش وحشی بافقی : ترکیبات
سوگواری بر مرگ شرفالدین علی
دوستان چرخ همان دشمن جان است که بود نشاط اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۲
چیست آن روشندلی کز تیره سنگش گوهر است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۲
امیر دل همیگوید تو را، گر تو دلی داری فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۱۲
چو از سروبن دور گشت آفتاب لالایی ها : بخش اول
خدا یارت همیشه
لالا لالا خدا یارت همیشه اوحدی مراغهای : جام جم
در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی
ای پسر، چون ملازم شاهی نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۴
ای نفس اگر بخود نفسی نیک بنگری رشیدالدین میبدی : ۱۸- سورة الکهف- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» اینت شرف بزرگوار و کرامت تمام و نواخت بى نهایت که ربّ العالمین بر اصحاب کهف نهاد که ایشان را جوانمردان خواند گفت: «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ» با ایشان همان کرامت کرد که با خلیل خویش ابراهیم (ع) که او را جوانمرد خواند: «قالُوا سَمِعْنا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ» و یوشع بن نون را گفت: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ» و یوسف صدّیق را که گفت: «تُراوِدُ فَتاها». و سیرت و طریقت جوانمردان آنست که مصطفى (ص) با على (ع) گفت: یا على جوانمرد راست گوى بود، وفادار و امانت گزار و رحیم دل، درویش دار و پر عطا و مهمان نواز و نیکوکار و شرمگین. اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۰
باید دل شه بعفو خواهان باشد امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۱۳ - تنقیه کردن مادر، دماغ مجنون را، به داروی تلخ نصیحت، و از در لفظه، و شیرینی زبان، مفرح سودای او ساختن
گویندهٔ حکایت آن چنان کرد منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۶ - در مدح سلطان مسعود غزنوی
صنما بی تو دلم هیچ شکیبا نشود وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹
تا کار جهان به کام کس نیست مدام نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰
آخر این روز بشب میرسد این صبح بشام ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها
شمارهٔ ۱۸ - غلام طالع
گر به صنعت عدیل داودی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷۷
شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۷
و پسندیده تر اخلاق مردان تقوی است و کسب مال از وجه حلال، هرچند در هیچ حال از رحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود اما بران اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد، که امداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک تر که درکارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و هد لازم شمرد. و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است کاهلی بدرجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد بدان التفات ننماید، و اقتدای خویش بدو دست نشناسد، چه نیک بخت و دولت یار او تواند بود که تیل بمقبلان و خردمندان واجب بیند تا بهیچ وقت از مقام توکل دورنماید، و از فضیلت مجاهدت بی بهره نگردد. خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳
مه چنین دلستان نمیافتد
شمارهٔ ۳۰
واعظ در باغ سبزش روضه مینواست مولوی : دفتر چهارم
بخش ۱۲۰ - اختیار کردن پادشاه دختر درویش زاهدی را از جهت پسر و اعتراض کردن اهل حرم و ننگ داشتن ایشان از پیوندی درویش
مادر شه زاده گفت از نقص عقل امیرخسرو دهلوی : خسرو و شیرین
بخش ۱۱ - یاری خواستن خسرو از قیصر و لشکر کشی او به مداین و شکست خوردن بهرام چوبینه
چو قیصر دید ز اوج پایهٔ خویش وحشی بافقی : ترکیبات
سوگواری بر مرگ شرفالدین علی
دوستان چرخ همان دشمن جان است که بود نشاط اصفهانی : قصاید
شمارهٔ ۲
چیست آن روشندلی کز تیره سنگش گوهر است مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۰۲
امیر دل همیگوید تو را، گر تو دلی داری فردوسی : داستان سیاوش
بخش ۱۲
چو از سروبن دور گشت آفتاب لالایی ها : بخش اول
خدا یارت همیشه
لالا لالا خدا یارت همیشه اوحدی مراغهای : جام جم
در ملازمت پادشاه و شرایط بندگی
ای پسر، چون ملازم شاهی نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۲۷۴
ای نفس اگر بخود نفسی نیک بنگری رشیدالدین میبدی : ۱۸- سورة الکهف- مکیة
۲ - النوبة الثالثة
قوله تعالى: «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ» اینت شرف بزرگوار و کرامت تمام و نواخت بى نهایت که ربّ العالمین بر اصحاب کهف نهاد که ایشان را جوانمردان خواند گفت: «إِنَّهُمْ فِتْیَةٌ» با ایشان همان کرامت کرد که با خلیل خویش ابراهیم (ع) که او را جوانمرد خواند: «قالُوا سَمِعْنا فَتًى یَذْکُرُهُمْ یُقالُ لَهُ إِبْراهِیمُ» و یوشع بن نون را گفت: «وَ إِذْ قالَ مُوسى لِفَتاهُ» و یوسف صدّیق را که گفت: «تُراوِدُ فَتاها». و سیرت و طریقت جوانمردان آنست که مصطفى (ص) با على (ع) گفت: یا على جوانمرد راست گوى بود، وفادار و امانت گزار و رحیم دل، درویش دار و پر عطا و مهمان نواز و نیکوکار و شرمگین. اهلی شیرازی : رباعیات
شمارهٔ ۳۷۰
باید دل شه بعفو خواهان باشد امیرخسرو دهلوی : مجنون و لیلی
بخش ۱۳ - تنقیه کردن مادر، دماغ مجنون را، به داروی تلخ نصیحت، و از در لفظه، و شیرینی زبان، مفرح سودای او ساختن
گویندهٔ حکایت آن چنان کرد منوچهری دامغانی : قصاید و قطعات
شمارهٔ ۲۶ - در مدح سلطان مسعود غزنوی
صنما بی تو دلم هیچ شکیبا نشود وحشی بافقی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۴۹
تا کار جهان به کام کس نیست مدام نشاط اصفهانی : غزلیات
شمارهٔ ۱۹۰
آخر این روز بشب میرسد این صبح بشام ترکی شیرازی : فصل پنجم - قطعهها و تکبیتیها
شمارهٔ ۱۸ - غلام طالع
گر به صنعت عدیل داودی مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۷۷۷
شاد آن صبحی که جان را چاره آموزی کنی نصرالله منشی : ابتدای کلیله و دمنه، و هو من کلام بزرجمهر البختکان
بخش ۷
و پسندیده تر اخلاق مردان تقوی است و کسب مال از وجه حلال، هرچند در هیچ حال از رحمت آفریدگار عز اسمه و مساعدت روزگار نومید نشاید بود اما بران اعتماد کلی کردن و کوشش فروگذاشتن از خرد و رای راست دور افتد، که امداد خیرات و اقسام سعادات بدو نزدیک تر که درکارها ثابت قدم باشد و در مکاسب جد و هد لازم شمرد. و اگر چنانکه باژگونگی روزگار است کاهلی بدرجتی رسد یا غافلی رتبتی یابد بدان التفات ننماید، و اقتدای خویش بدو دست نشناسد، چه نیک بخت و دولت یار او تواند بود که تیل بمقبلان و خردمندان واجب بیند تا بهیچ وقت از مقام توکل دورنماید، و از فضیلت مجاهدت بی بهره نگردد. خواجوی کرمانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۵۳
مه چنین دلستان نمیافتد