عارف قزوینی : تصنیفها
شمارهٔ ۲۳
«امیرزاده» گوید: جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۲
میانش نیست از جوش نزاکت در نظر پیدا ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۰۱
دوست کهن را دوست نو گیر، چه دوست کهن چون می کهن است که هر چند کهنهتر، به خورش شهریاران بیشتر شایسته و سزاوار. رشیدالدین میبدی : ۶۷- سورة الملک- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سماع اسم اللَّه یوجب الهیبة، و الهیبة تتضمّن الفناء و الغیبة. سلطانیست این کلمه، چون نقاب ملکى بگشاید و جلال کبریاء او پیدا گردد، بر هر چه افتد دمار از وى برآرد و رقم نیستى برو کشند. شنونده این کلمت از هیبت این کلمت چنان از خود فانى شود که مرورا هیچ خیال نماند و از هر نشان که دهند از آن نشان نهان شود. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
نونهال من چو دید آیینه را بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۸۳
شبم آهی ز دل در حسرت قاتل برون آمد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰
سرت گردم به گلشن جلوه ده آن روی چون گل را احمد شاملو : مرثیههای خاک
شامگاهی
ــ نظر در تو میکنم ای بامداد بلند اقبال : بخش اول - گزیدهای از کرامات و فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع)
بخش ۵ - آمدن هارون الرشید به شکارگاه و پناه بردن آهوان به تربت پاک حیدر صفدر
روزی از بغداد از بهر شکار ادیب الممالک : مثنویات
شمارهٔ ۲۶
به ایرانیان روس بیداد کرد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا فریدون مشیری : ابر و کوچه
شبنم و شبچراغ
باز، از یک نگاه گرم تو یافت، همه ذرات جان من هیجان! جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۲۴ - دیدن زلیخا، یوسف را
زلیخا بود ازین صورت، تهیدل جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸
که چو سوزن دوختی بر جامه چشم خویش را جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۵ - داستان آفتاب دولت فیلقوس به سر دیوار رسیدن و آیینه اسکندری را در مقابله آن داشتن و فروغ آن را در وی دیدن و سلطنت رابه ربقه تصرف وی در آوردن و از استاد وی ارسطو طلب وصیت کردن
سکندر چو ز آلایش جهل پاک جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷
گل با سر بازار بسنجد چو چمن را جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶
امشب فزود دل ز طپش جوش دیده را قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷
به چشم من همه آفاق پر کاهی نیست ملکالشعرای بهار : ترکیبات
شمارهٔ ۱
باز بر شاخسار حیله و فن کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
دیده دل بر گشادم همچو ماه و آفتاب
شمارهٔ ۲۳
«امیرزاده» گوید: جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۲
میانش نیست از جوش نزاکت در نظر پیدا ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۰۱
دوست کهن را دوست نو گیر، چه دوست کهن چون می کهن است که هر چند کهنهتر، به خورش شهریاران بیشتر شایسته و سزاوار. رشیدالدین میبدی : ۶۷- سورة الملک- مکیة
النوبة الثالثة
قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سماع اسم اللَّه یوجب الهیبة، و الهیبة تتضمّن الفناء و الغیبة. سلطانیست این کلمه، چون نقاب ملکى بگشاید و جلال کبریاء او پیدا گردد، بر هر چه افتد دمار از وى برآرد و رقم نیستى برو کشند. شنونده این کلمت از هیبت این کلمت چنان از خود فانى شود که مرورا هیچ خیال نماند و از هر نشان که دهند از آن نشان نهان شود. جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۱
نونهال من چو دید آیینه را بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۸۳
شبم آهی ز دل در حسرت قاتل برون آمد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۶۰
سرت گردم به گلشن جلوه ده آن روی چون گل را احمد شاملو : مرثیههای خاک
شامگاهی
ــ نظر در تو میکنم ای بامداد بلند اقبال : بخش اول - گزیدهای از کرامات و فضایل حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابیطالب (ع)
بخش ۵ - آمدن هارون الرشید به شکارگاه و پناه بردن آهوان به تربت پاک حیدر صفدر
روزی از بغداد از بهر شکار ادیب الممالک : مثنویات
شمارهٔ ۲۶
به ایرانیان روس بیداد کرد جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۹
هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا فریدون مشیری : ابر و کوچه
شبنم و شبچراغ
باز، از یک نگاه گرم تو یافت، همه ذرات جان من هیجان! جامی : یوسف و زلیخا
بخش ۲۴ - دیدن زلیخا، یوسف را
زلیخا بود ازین صورت، تهیدل جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۸
که چو سوزن دوختی بر جامه چشم خویش را جامی : خردنامه اسکندری
بخش ۱۵ - داستان آفتاب دولت فیلقوس به سر دیوار رسیدن و آیینه اسکندری را در مقابله آن داشتن و فروغ آن را در وی دیدن و سلطنت رابه ربقه تصرف وی در آوردن و از استاد وی ارسطو طلب وصیت کردن
سکندر چو ز آلایش جهل پاک جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۷
گل با سر بازار بسنجد چو چمن را جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۵۶
امشب فزود دل ز طپش جوش دیده را قاآنی شیرازی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷
به چشم من همه آفاق پر کاهی نیست ملکالشعرای بهار : ترکیبات
شمارهٔ ۱
باز بر شاخسار حیله و فن کوهی : غزلیات
شمارهٔ ۲۵
دیده دل بر گشادم همچو ماه و آفتاب