محمد بن منور : فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۵۵
شیخ روزی مجلس می‌گفت، در میان مجلس گفت کی روزگاری بیاید کی هیچ کس در جایگاهی سالی بنتواند نشست مستقیم و در صومعۀ پنج روز آرام نتواند گرفت و درمسجدی یک روز قرار نیابد و هم شیخ گفت کی جوانی به نزدیک پیری درشد و گفت ای پیر ما را سخنی گوی. پیر ساعتی سر فرو برد، پس گفت ای جوان انتظار جواب می‌کنی؟ گفت آری. پیر گفت هرچ دون حقّ است جل جلاله کرای سخن نکند و هرچ سخن حقّ است عزوجل به عبارت درنیاید اِنّ اللّه تعالی اجلٌّ من اَن یوصَف بوصفٍ اویذکر بذکرً.
مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۳۰
نیمیت ز زهر آمد نیمی دگر از شکر
امیرخسرو دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۸۵۷
بی تو، ای بی تو به جان آمده جانم، چونی؟
امیر معزی : رباعیات
شمارهٔ ۱۳۵
هر شاه که داشت دولت و بخت جوان
قوامی رازی : دیوان اشعار
شمارهٔ ۴۳ - در تغزل است
ای دل تو را است عشرت و عیش همه جهان
امیر معزی : قطعات
شمارهٔ ۱۹
صدر دین را ملک‌العرش گزید از وزرا
انوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶
گر باز دگرباره ببینم مگر اورا
ازرقی هروی : مقطعات
شمارهٔ ۹
اگر چه نرگسدانها ز سیم وزر سازند
حزین لاهیجی : رباعیات
شمارهٔ ۱۹۶
داغ غم آن نگار مهوش دارم
رهی معیری : چند قطعه
آتش
بی تو ای گل، در این شام تاری
عطار نیشابوری : باب یازدهم: در آنكه سرّ غیب و روح نه توان گفت و نه توان
شمارهٔ ۲۸
نه هیچ کس از قالب دین مغز چشید
رشیدالدین میبدی : ۱۰- سورة یونس - مکیة
۷ - النوبة الاولى
قوله تعالى وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ برخوان برایشان خبر نوح إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ که قوم خویش را گفت یا قَوْمِ إِنْ کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَقامِی اى قوم اگر چنان است که بر شما دراز شد و گران این خطیب ایستادن من و داعى در میان شما وَ تَذْکِیرِی بِآیاتِ اللَّهِ و پند دادن من شما را به پیغام خداى و فرمان او و سخنان او فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ من پشت بخداى باز کردم فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَکاءَکُمْ کار گرد کنید و انبازان خود را فراهم آرید همه ثُمَّ لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً و هیچ چیز از کار شما بر شما پوشیده نماناد ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ لا تُنْظِرُونِ (۷۱) و هیچ مرا درنک مدهید و زنده مگذارید.
شهریار (سید محمدحسین بهجت تبریزی) : گزیدهٔ غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹ - افسانه روزگار
قمار عاشقان بردی ندارد از نداران پرس
فروغی بسطامی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷
چشم بیمار تو شد باعث بیماری ما
ملا هادی سبزواری : غزلیات
غزل شماره ۷۷
زمین خوردازمیش دُردی چوچشمش پرخماری شد
صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۵۴۶
دام و کمند گردن دلهاست آرزو
امیرعلیشیر نوایی : غزلیات
شمارهٔ ۲۲۱ - تتبع خواجه
اینکه خود را به در میکده عریان کردم
هلالی جغتایی : شاه و درویش
بخش ۲۶ - در تعریف کمان شاه گوید
بر سر دست شه کمانی بود
کسایی مروزی : ابیات پراکنده از فرهنگهای لغت
شمارهٔ ۳۹
می تند گرد سرای و در تو غُنده کنون
فیض کاشانی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۶
در میکده دوش رند قلاش