عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۷
شمع آمد و گفت: گر بما زد پر باز
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۶
شمع‌ آمد و گفت: بر نمیباید خاست
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۱
ای دل غم را نهاد باید گردن
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۴۴۶
مهر رویش نه چنانم نگران می دارد
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۵
شمع آمد و گفت: اگر خطا سوختمی
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۰۴۵
درد ما را با غمت چون نیست درمان چون کنم
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۲
نی رای تو بر سر عنایت کردن
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۴
شمع آمد و گفت: تا مرا یافتهاند
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۳
شمع آمد و گفت: کار باید کرد
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
دل گر غم تو چنین خورد وای بر او
خیام : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۲
افسوس که سرمایه ز کف بیرون شد
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۸۰
آزاد سرو بستان از جان شدیم بندت
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۲
شمع آمد و گفت: بنده میباید بود
جویای تبریزی : غزلیات
شمارهٔ ۷۴۹
ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر زورش
عطار نیشابوری : باب چهل و هشتم: در سخن گفتن به زبان شمع
شمارهٔ ۷۱
شمع آمد و گفت: خویشتن میتابم
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۴
تا چند کشیم جور عالم من و تو
جهان ملک خاتون : غزلیات
شمارهٔ ۱۲۳۵
تا غمت همچو الف در دل ما جا کرده
میرزا قلی میلی مشهدی : غزلیات
شمارهٔ ۵۲
میا به پرستش من، جون امید صحت نیست
سعیدا : رباعیات
شمارهٔ ۹۳
از خوان غمش حواله ای دارم بس
جمال‌الدین عبدالرزاق : رباعیات
شمارهٔ ۹۵
پیراهن و فوطه بر تن روشن تو