ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۱۹ تا ۱۴۸
اینجا یک سیروزهٔ کوچک است که از فقرهٔ تا است و ما آن را بعد از قسمت آخر که با قسمت بالا مربوط است قرار دادیم. اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۹ - الرجاء
آنجا سخنی زهر نوایی نخرند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۳۸
فغان که هستی من در ورق شماری رفت عطار نیشابوری : هیلاج نامه
در گوهر عقل و عشق گوید
دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود جامی : دفتر سوم
بخش ۳۸ - نصیحتی منجی از فضیحت و ملامت مفضی به سلامت
بشنو ای خواجه این حکایت را بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۷
در این گلشن کدامین شعله با این تاب میگردد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵
گویم که کیست روحافزا مرا قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۷۷
در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟ عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸
چون شدستی ز من جدا صنما جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
یک بوسه دلم ز لعل جانان طلبد ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۱۸
مردم ایدون همانا چون شیرخواره است که چون خویی اندرگرفت بر آن خوی بایستد. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۳۲
متناهی شود به تو همه شی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۶
ای عشرت نیست گشته هستک شدهای ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۱۷
... شاد مباش، چه مردم ایدون همانا چو مشگ پر باد است که چون باد از آن بدرود هیچ در او نماند. رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» اللَّه تعالى بر است کارى مى فرماید و بنیکو کارى، «وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى» و بخشیدن خویشاوندان را و برّ با ایشان، «وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ» و باز زند از بخل و دشنام و زشت کارى، «وَ الْمُنْکَرِ» و از کار و سخن ناسزا و گواهى بدروغ، «وَ الْبَغْیِ» و از فزونى جست، «یَعِظُکُمْ» پند مىدهد شما را، «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (۹۰)» تا مگر پند گیرید و حق دریابید. غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
تا کیم دود شکایت ز بیان برخیزد مولوی : دفتر اول
بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود
اول آن کس کین قیاسکها نمود وفایی مهابادی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
دل که با طره ی جانان سر سودا دارد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۱
بیا کامروز ما را روز عیدست سلمان ساوجی : جمشید و خورشید
بخش ۷۴ - قطعه
شب دوشین بت نوشین لب من
فقرۀ ۱۱۹ تا ۱۴۸
اینجا یک سیروزهٔ کوچک است که از فقرهٔ تا است و ما آن را بعد از قسمت آخر که با قسمت بالا مربوط است قرار دادیم. اوحدالدین کرمانی : الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
شمارهٔ ۲۴۹ - الرجاء
آنجا سخنی زهر نوایی نخرند صائب تبریزی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۸۳۸
فغان که هستی من در ورق شماری رفت عطار نیشابوری : هیلاج نامه
در گوهر عقل و عشق گوید
دو جوهر دان تو عقل وعشق در خود جامی : دفتر سوم
بخش ۳۸ - نصیحتی منجی از فضیحت و ملامت مفضی به سلامت
بشنو ای خواجه این حکایت را بیدل دهلوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۷
در این گلشن کدامین شعله با این تاب میگردد مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۶۵
گویم که کیست روحافزا مرا قاسم انوار : غزلیات
شمارهٔ ۷۷
در همه روی زمین یک دل هشیار کجاست؟ عطار نیشابوری : غزلیات
غزل شمارهٔ ۸
چون شدستی ز من جدا صنما جهان ملک خاتون : رباعیات
شمارهٔ ۷۷
یک بوسه دلم ز لعل جانان طلبد ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۱۸
مردم ایدون همانا چون شیرخواره است که چون خویی اندرگرفت بر آن خوی بایستد. شاه نعمتالله ولی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۵۳۲
متناهی شود به تو همه شی مولوی : رباعیات
رباعی شمارهٔ ۱۷۷۶
ای عشرت نیست گشته هستک شدهای ملکالشعرای بهار : ارمغان بهار
فقرۀ ۱۱۷
... شاد مباش، چه مردم ایدون همانا چو مشگ پر باد است که چون باد از آن بدرود هیچ در او نماند. رشیدالدین میبدی : ۱۶- سورة النحل- مکیه
۸ - النوبة الاولى
قوله تعالى: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ» اللَّه تعالى بر است کارى مى فرماید و بنیکو کارى، «وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى» و بخشیدن خویشاوندان را و برّ با ایشان، «وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ» و باز زند از بخل و دشنام و زشت کارى، «وَ الْمُنْکَرِ» و از کار و سخن ناسزا و گواهى بدروغ، «وَ الْبَغْیِ» و از فزونى جست، «یَعِظُکُمْ» پند مىدهد شما را، «لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ (۹۰)» تا مگر پند گیرید و حق دریابید. غالب دهلوی : غزلیات
شمارهٔ ۱۴۱
تا کیم دود شکایت ز بیان برخیزد مولوی : دفتر اول
بخش ۱۵۵ - اول کسی کی در مقابلهٔ نص قیاس آورد ابلیس بود
اول آن کس کین قیاسکها نمود وفایی مهابادی : غزلیات
شمارهٔ ۳۵
دل که با طره ی جانان سر سودا دارد مولوی : غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۱
بیا کامروز ما را روز عیدست سلمان ساوجی : جمشید و خورشید
بخش ۷۴ - قطعه
شب دوشین بت نوشین لب من