عبارات مورد جستجو در ۸۴۵۶ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۸۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۵۹۳
باشد اگر امید اثر با گریستن
کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن
ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد
سوز و گداز از تو و از ما گریستن
دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست
بیهوده خنده کردن و بیجا گریستن
باید چو برق، خنده زنان از جهان گذشت
نتوان چو ابر بر سر دنیا گریستن
طغرا چه طالع است که امروز بایدت
بر حال خود ز محنت فردا گریستن
کی دل کشد به خنده، بود تا گریستن
ای شمع،این قدر به تو لذت نمی رسد
سوز و گداز از تو و از ما گریستن
دیوانه خصلتیم، ز ما پر بعید نیست
بیهوده خنده کردن و بیجا گریستن
باید چو برق، خنده زنان از جهان گذشت
نتوان چو ابر بر سر دنیا گریستن
طغرا چه طالع است که امروز بایدت
بر حال خود ز محنت فردا گریستن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۰۸
جان من رفتی، چه سان خواهم ز هجران زیستن
چون مسافر گشت جان، یک لحظه نتوان زیستن
در(سه) فصل عمر باید سر به جیب غم کشید
تا توانی همچو گل یک فصل خندان زیستن
همزبان ناموافق، کم ز عزرائیل نیست
مرگ دانایان بود با جمع نادان زیستن
جام را از کف مده، گر زندگی داری هوس
بی قدح، یک دم درین غمخانه نتوان زیستن
تا نماید چون وطن، اقلیم عقبی دلنشین
در جهان پیوسته باید چون غریبان زیستن
با خرد گفتم که مشکلتر ز مردن چیست، گفت
صحبت جمعی که نتوان همچو ایشان زیستن
چون مسافر گشت جان، یک لحظه نتوان زیستن
در(سه) فصل عمر باید سر به جیب غم کشید
تا توانی همچو گل یک فصل خندان زیستن
همزبان ناموافق، کم ز عزرائیل نیست
مرگ دانایان بود با جمع نادان زیستن
جام را از کف مده، گر زندگی داری هوس
بی قدح، یک دم درین غمخانه نتوان زیستن
تا نماید چون وطن، اقلیم عقبی دلنشین
در جهان پیوسته باید چون غریبان زیستن
با خرد گفتم که مشکلتر ز مردن چیست، گفت
صحبت جمعی که نتوان همچو ایشان زیستن
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۲۲
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۳۴
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۴۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۵۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۵۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۵۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۶۵
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۰
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۱
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۸
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۷۹
صورت پذیر درد است، دیبای زندگانی
بی موجه الم نیست، خارای زندگانی
روزی که زندگانی، گردون نصیب ما کرد
ای کاش مرگ می بود، در جای زندگانی
ای ساکن عدم زار، کشتی مران در آبش
طوفانی ملال است، دریای زندگانی
در باب غم فروزی، یکسان فتاده ما را
با روزهای ماتم، شبهای زندگانی
آب حیات می بود در طالع سکندر
چون خضر اگر نمی گشت، جویای زندگانی
غیر از شراب کلفت، چیز دگر ندارد
گویا سبوی چرخ است، مینای زندگانی
ما و شهادت عشق، در کوچه خموشان
کآسودگی ز ما برد، غوغای زندگانی
طغرا اگر نمی کرد، شرح غبار خاطر
کی گردباد می داشت، صحرای زندگانی؟
بی موجه الم نیست، خارای زندگانی
روزی که زندگانی، گردون نصیب ما کرد
ای کاش مرگ می بود، در جای زندگانی
ای ساکن عدم زار، کشتی مران در آبش
طوفانی ملال است، دریای زندگانی
در باب غم فروزی، یکسان فتاده ما را
با روزهای ماتم، شبهای زندگانی
آب حیات می بود در طالع سکندر
چون خضر اگر نمی گشت، جویای زندگانی
غیر از شراب کلفت، چیز دگر ندارد
گویا سبوی چرخ است، مینای زندگانی
ما و شهادت عشق، در کوچه خموشان
کآسودگی ز ما برد، غوغای زندگانی
طغرا اگر نمی کرد، شرح غبار خاطر
کی گردباد می داشت، صحرای زندگانی؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۳
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۷
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۶۸۹