عبارات مورد جستجو در ۲۰۷۳ گوهر پیدا شد:
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۶
به سر گشودن خمهای می چو دست زدیم
کسی نکرد چو پیمانه دستیاری ما
تو غنچه گل و ماخار، اگر شوی هم بزم
به عزتت چه زیان می رسد ز خواری ما؟
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۷۹
ساقی! بط می در قفس طاقچه حیف است
این مرغ،بود بر سر زانوی تو زیبا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۰
همچون سبوی خالی، پر سازم از هوایش
در بزم او چو از دل بیرون کنم هوس را
تا کی نهان بماند سرمستی ام،کزین می
نکهت کند خبردار، صدکوچه ره عسس را
آن عندلیب مستم، کز سرزمین خواهش
می آورم به دامت، بر دوش خود قفس را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۸۳
نشاند پیش خود آن شوخ بی حجاب مرا
چو سایه همدم خود کرد آفتاب مرا
ازین جهت که به زلف تو نسبتی دارد
نرفت تیرگی شب به ماهتاب مرا
به آتش افکند از خوردن شراب مرا
اگر شراب خورد، می کند کباب مرا
ساقی علاج تشنگی ما نمی کند
در ساغر سپهر دهد گر شراب را
گر چشم دل، خیال تو بیند، مرا چه سود
نتوان به دیده دگری دید خواب را
ابنای جنس، قدر ندارند پیش هم
بر روی گل کسی نفشاند گلاب را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۱
گر گل نکند در طلبت آبله از پا
دارد سر هر خار درین ره گله از پا
اعضای مرا بس که به هم بی تو نفاق است
پایم گله از سر کند و سرگله از پا
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۹۳
درین محیط که سرگشتگی ست حاصل ما
یکی فتاده چو گرداب، راه و منزل ما
گر عشق تو بی سوز ببیند تن ما را
چون شمع زند شام غمت گردن ما را
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۱۷
اگر ساقی نگردد شب انیسم
غریبی می کشم در کوی مهتاب
نسازم تا قدح را عینک خویش
نیفتد چشم من بر روی مهتاب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۶
لبریز جدایی کندش ساقی دوران
هرچند شود شیشه به پیمانه مصاحب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۳۹
نمی سازد به طبع من شراب عافیت هرگز
اگر بدمستیی واقع شود، با من بساز امشب
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۶
چو مژگان جز به قصد دیدن غیر
نمی افتد به ما هرگز نگاهت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۵۷
بیا که بی سرزلف تو موج باده ناب
به رنگ حلقه ماتم، کدورت انگیز است
بهار حسن ترا برگ ریز عشوه مباد
که از هوای توام ابردیده گل بیز است
به دور نرگس او، دل ز خون لبالب کن
که می پرست، طلبکار جام لبریز است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۶۳
رنگم از چهره به ذوق لب بام تو پرید
حیف و صد حیف که بالش تهی از مکتوب است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۰
امشب قدح از شراب خالی ست
جای گل ماهتاب خالی ست
بی چنگ هزار [تار] زلفت
از تار نوا،رباب خالی ست
بازآ که گلابی دو چشمم
بی روی تو از گلاب خالی ست
در آینه رو ندید امروز
پیمانه آفتاب خالی ست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۳
از من بیمار حسرت، برگ آسایش مجوی
کز گل آزار، نقش بسترم آسوده نیست
همچو شمع بزم، سرتاپا نیاسودم شبی
پا اگر آسوده می گردد، سرم آسوده نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۱۸۶
گفت می آیم گرت جان بر لب آید ز انتظار
جان به نزدیک لب آمد، گر بیاید دور نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۱
شمع دیدار نمایان شد و پروانه نیافت
باده وصل به بزم آمد و پیمانه نیافت
مرغ دل چون نکند شکوه درین سبزقفس؟
آب اگر یافت به صد خون جگر، دانه نیافت
بس که افتاده خرابی ز غمت بر سر هم
دل دیوانه ما راه به ویرانه نیافت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۲
پیرهن بس که خوش اندام شد از بوی تنت
گل شود سرو چو آید به برش پیرهنت
مزه بزمگه باده به کامش نرسید
تا لب جام نشد بوسه ربای دهنت
نشوم از تو جدا، همچو گل از نکهت خود
گر درآرد مدد بخت درآغوش منت
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۰۵
زلف با قامت او، تا به کمر همراه است
هر کجا روز بلند است، شبش کوتاه است
بی وصیت دلم از خود نرود شام فراق
این چراغی ست که از رفتن خود آگاه است
من دیوانه چه سان بگذرم از وادی عشق
جاده چون کوچه زنجیر، سراسر چاه است
گل زخمی که ز پیکان غمت در دل ماند
همچو نقش قدم خضر، زیارتگاه است
گر به گوشت نرسد ناله طغرا چه عجب
بس که از عشق زبون گشته، فغانش آه است
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۳۱
مخمور مانده ایم و امید شراب نیست
لب تشنه ایم و قسمت ما جام آب نیست
نازم به طرز هند، که در اوجگاه حسن
چون ماه و آفتاب، بتان را نقاب نیست
طغرای مشهدی : ابیات برگزیده از غزلیات
شمارهٔ ۲۶۰
امشب از فرقت او زنده نمی ماند شمع
ماتم افروزی این سیم بدن باید کرد
سرنوشتم به دبستان غریبی افکند
مشق آزارکشیهای وطن باید کرد